my love is like sunshine,
the kind that shines on ripened grain
the kind that shines on small kind faces by the beach, before getting all wet and sticky
its just like a newborn child, with its dumb cries and its complicated stares
my love is rich
rich like a blueberry, its juice running down my face
like the colour red crossed on the badge just on your sweatshirt
like a smile, a smile filled with joy and happiness
my love is smart
like a bee knowing its honey
like a girl doing her hair on prom nights
my love is smart
like the conservation theory, like a big wooden piano
my love is everything I am, everything I can be
like what you bring in me
دیدار دوست را فردا برایم رقم زدند.
برگ برگ این زندگی را به آتش خواهم کشید، تا شاید پاکی آن دامانم را از لکّهی خونین گناه پیشین پاک دارد.
صبح تا ساعت ۱۱:
دو همکار به هم میرسند.
- سلام
- سلام
- صبح به خیر
- صبح به خیر
(سر تکان میدهد)
(لبخند میزند)
و هر دو به مسیر خود ادامه میدهند.
از ساعت ۱۱ تا ۱۵:
دو همکار به هم میرسند.
- سلام
- سلام
- ظهر به خیر
- ظهر به خیر
(سر تکان میدهد)
(لبخند میزند)
و هر دو به مسیر خود ادامه میدهند.
از ساعت ۱۵ تا ۱۸:
دو همکار به هم میرسند.
- سلام
- سلام
-خسته نباشید
- خسته نباشید
(سر تکان میدهد)
(سر تکان میدهد)
و هر دو به مسیر خود ادامه میدهند.
از ساعت ۱۸ تا ۱۹:
دو همکار به هم میرسند.
- سلام
- سلام
- خسته نباشید
- خسته نباشید
-کلیپ فلان رو دیدی؟
- نه
و هر دو با هم به اتاق دیگری میروند.
از ساعت ۱۹ تا ۲۰:
دو همکار به هم میرسند.
- سلام
- سلام
- خسته نباشید
- خسته نیستم ولی کیه که سر کنه با این $@%$های #$&%$
- آره به خدا
(سر تکان میدهد)
(سر تکان میدهد)
و هر دو به مسیر خود میروند.
از ساعت ۲۰ به بعد:
دو همکار به هم میرسند.
و برای استفادهی سریعتر از آسانسور شرکت سعی میکنند به نحو محترمانهای از هم سبقت بگیرند. کسی که زودتر میرسد خود را به درون آسانسور پرت میکند و دکمهی پایین را میزند.
همکار دیگر به درب بسته میرسد.
(از پشت درب شیشهای سر تکان میدهد.)
(لبخند میزند.)
و به هر دو به خانه میروند تا روزی دیگر.