یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

گاهی شتابان می‌رود گاهی خرامد سوی من

دیدار دوست را فردا برایم رقم زدند.

برگ برگ این زندگی را به آتش خواهم کشید، تا شاید پاکی آن دامانم را از لکّه‌ی خونین گناه پیشین پاک دارد.

نظرات 5 + ارسال نظر
پیله سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 09:54 ب.ظ

خوشا اگر فردا رسد...یا نه بهتره بگم خوشا اگر فردا دوست رسد.

مواظب باشید کبریتش خونی نباشه!

تشکّر! نبود.

تو سه‌شنبه 10 آبان 1390 ساعت 10:25 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

این خوب بود...

مرسی :)

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 12:01 ق.ظ

یه فلاش بک، حرکت خوبی بود برا امروزم

ولی...

جالب است که خودمم کامنتهام رو تو این وبلاگ گم کردم!

:) عجب. فلاش بک؟

پیله چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 07:57 ب.ظ

هوسم کردم دوباره اون یکی وجهه اسمم رو به نمایش بذارم! :دی

یه کاری بکن خودت تا نرفتم تمام این مدتی که نبودم رو جبران کنم!

:دی!
خب برو! مگه من بدم میاد؟

آرمین چهارشنبه 18 آبان 1390 ساعت 07:56 ق.ظ http://www.radfan.ir

"گاهی شتابان می‌رود گاهی خرامد سوی من"

این متن باعث شد آرشیو مرداد 87 تا آبان 90 وبلاگ را بخونم... نمی دونم چرا بعد از خوندنش، مخصوصا "لیلای من" خیلی حس...
مهم نیست، مهم اینه که از این به بعد منتظر آپ های بعدی شما ادمین محترم هستم! یا علی

متشکّرم. امیدوارم آپ‌های بعدی حرفی برای گفتن داشته باشند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد