یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

طنز بیمار

می گن درد و رنج هر جامعه رو از طنزش می شه فهمید. می گن ذائقه ی طنز هر جامعه نشون دهنده ی بیماری های پنهانشه. می گن در جامعه ما زن با ارزشه. می گن مادرت برات نمی مونه ولی همسرت تا آخر عمر باهاته. می گن مادر از هر کسی بالاتره. می گن طنز فریاد خاموش ضمیر ناخودآگاه جامعه س که می خواد مشکلاتش رو یه جوری به گوش یه دکتری برسونه.

با همه ی این اوصاف، وقتی در طول یک روز، شش بار این متن به عنوان یه طنز خنده دار توسّط شش نفر مختلف (دو تا دختر و چهار تا پسر) به دست من می رسه، من باید چی فکر کنم؟

مرد به سرعت به خونه اومد و فریاد زد: عزیزم ساکتو ببند، من همین الان ۱۰ میلیون دلار برنده شدم!
زن: ساکها رو برای ساحل ببندم یا کوه؟
مرد: مهم نیست فقط ساکتو ببند و از جلو چشام دور شو!

نظرات 8 + ارسال نظر
همت چهارشنبه 12 خرداد 1389 ساعت 09:13 ق.ظ http://heyatonline.blogfa.com

و قاه قاه میخندم یعنی ...

:)

کوچولوترین ستاره شنبه 15 خرداد 1389 ساعت 12:45 ق.ظ

چه پرو مرد

عجب! چه خشن!

شاهین جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://ravani.blogsky.com

باز خوبه این طنز مال ایران نیست ترجمه ی یه طنز اونور آبه!

آدم باید همیشه نیمه ی پر لیوان رو پر کنه؟

مولدن جمعه 21 خرداد 1389 ساعت 01:58 ب.ظ

چه ترجمه باشه چه نه، مهم اینه که بین ماها داره طنز به حساب میاد و همونطور که توی متن گفتی "فریاد ضمیر ناخودآگاه جامعه س" و "نشون دهنده ی بیماری های پنهان"!
یعنی درد و رنج جامعه ما اینه؟ مشکل جوونای ما اینه؟ :دی

یعنی درد و رنج جامعه ی ما اینه؟ مشکل جوونای ما اینه؟ :-؟ نیدونم!

راوی پنج‌شنبه 3 تیر 1389 ساعت 01:42 ق.ظ

اتفاقا این جوک به اصطلاح ! خبر از زیر ِ پوست ِ جامعه ی رو به تلاشی ما داره و متاسفانه رگه هایی از واقعیت درونش وجود داره .


در جامعه ی ما زن با ارزشه ؟ واقعا ؟ این تیکه بیشتر به جوک شبیه بود و میتونست مایه ی خنده ی تلخ من بشه !

بنده هم عرض نکردم حقیقته، گفتم «می گن زن ...» :)

راوی پنج‌شنبه 3 تیر 1389 ساعت 03:13 ق.ظ

* جامعه ی بیمار ، طنز ِ بیمار می آفریند !

بدون شک ... و طنز بیماری که نهادینه شود جامعه را تب آلوده تر می کند.

راوی پنج‌شنبه 3 تیر 1389 ساعت 03:36 ب.ظ

به اونهایی که میگن اون جمله رو بگید نسلشون رو به انقراضه مواظب خودشون باشن!

هوم . دیدمشون می گم!

مرد یخ زده پنج‌شنبه 3 تیر 1389 ساعت 09:28 ب.ظ

چه خز...!

بلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد