یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

تو می‌دونی ...

you just don't know how much it hurts ... you just don't.


ز دو دیده خون فشانم، ...

چه کنم که هست این‌ها گل باغ آشنایی

(عراقی)


تو برایم روز مره نشده‌ای ... برایم عوض نشده‌ای ... اما دردهایم روزمرّه‌های زندگی‌ام شده‌اند ... تو گویی، بی‌درد نمی‌توانم زندگی کنم دیگر.

آه که چقدر بی‌طافت شده‌ام! جقدر صبر و شکیبم مرا بی‌خود رها کرده‌اند ... انگار که این روزها دیگر با من نیستند.

امّا این‌ها هیچ ربطی به صبر و طاقتم نخواهد داشت ...

هر چقدر که درد داشته باشد مهم نیست. هر چقدر که طول بکشد اهمّیّتی ندارد ... تا امید هست، خواهم بود.

نظرات 14 + ارسال نظر
همت یکشنبه 11 بهمن 1388 ساعت 09:39 ق.ظ http://heyatonline.blogfa.com/

ایمیلت رو به من نمیدی

چرا می دم

molden یکشنبه 11 بهمن 1388 ساعت 06:04 ب.ظ

یاد یه شعری افتادم که فکر کنم یه مقدارش اینطوری بود:
تو اگر میدانستی که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن ...

:( ...

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 11 بهمن 1388 ساعت 07:15 ب.ظ

ادامه ی اون پایینی بود؟
نمیدونم یعنی گاهی واقعا نمیدونن و نمیبینن که چجوری اذیت میشیم؟
ما همه خوبیم.شما همه خوبین؟

خدا رو شکر که همه تون خوبین. بستگی داره که اون پایینی ادامه داشته باشه یا نه

گاما دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 10:39 ق.ظ

سلام
خوب روزمرگی آدم رو خسته می کنه به آدم درد و زخم و سختی و ناراحتی میده که گاهی خوبی های زندگیش رو فراموش می کنه ...
حس می کنه خوشی های زندگیش هم روز مره اند ... چیزی که واقعا هست اینه که زندگی می گذرد و ما باید همراهش باشیم همین!
عقب بمونیم باختیم
شاد و سلامت باشید

موافقم تا حدودی/

zaq چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 01:24 ق.ظ http://zaq.blogsky.com

... که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها!!
این مصراع اولش رو هم که خودتون بهتر میدونید ما ننوشتیم چون با املاش مشکل داشتیم!!

خدا املای شما رو هم قوی کنه!

کوچولوترین ستاره شنبه 17 بهمن 1388 ساعت 11:32 ب.ظ

:)

دانیال یکشنبه 18 بهمن 1388 ساعت 01:21 ق.ظ

http://harryandbellatrix.persiangig.com/document/Alarm%20v2.txt

امیدوارم موهاتو نکنی بعد از اینکه دیدیش !یک چیز تو این مایه ها نشی :



تنکس

دیدمش. موهام ریخت.

دانیال دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 03:28 ق.ظ

where r u ?

آیم رایت هیر

پروتی سه‌شنبه 20 بهمن 1388 ساعت 11:25 ق.ظ

یادش بخیر میومدم اینجا چیزای امیدوار کننده میخوندم
این چند تا پست اخرت که ادم رو میبره به ماتم

واقعا!؟

molden پنج‌شنبه 22 بهمن 1388 ساعت 09:43 ب.ظ

نیستین آقای مهندس؟

هستیم خانوم مهندس.

زرایر شنبه 24 بهمن 1388 ساعت 01:56 ب.ظ

هه!

هه. :دی

کوچولوترین ستاره جمعه 30 بهمن 1388 ساعت 11:40 ب.ظ

chera up nemikoni

آپ هم می کنیم

یه دوست چهارشنبه 5 اسفند 1388 ساعت 04:30 ق.ظ

اس ام اس که جواب نمیدی
وبلاگ که اپ نمیکنی
حرفاتم که شده ماتم
بعد میگن نگران نشو حالش خوبه
یه خبر از خودت به ما بده داداش وسطی

:)

کوچولوترین ستاره سه‌شنبه 11 اسفند 1388 ساعت 10:42 ب.ظ

سلام
معلوم هست کجایی چرا آپ نمیکنی؟!!

هستیم. آپ هم می نماییم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد