یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

تابان

خطّ سرخی که بر قامتت کشیده‌ام، هنوز هم در چشم‌هایم باقی‌است. هنوز، در این سومین، بر راه ایستاده‌ام، بی‌آن‌که قدمی از قدم برداشته باشم.

دستم را در جیبم می‌کنم و طرّه‌ی مویی که دیروز از میان انبوه زلفت بریدم را بیرون می‌کشم. می‌بویمش و مقابلم نگاهش می‌دارم؛ انگار که چراغی‌است تابان، در این ظلمت بی‌پایان - و چه غریب! که زلف را صدی‌است گمراهی. به انتهای راه چشم می‌سپارم.

من، ره‌سپار آخرین راه‌ها، تو را با خود خواهم آورد، از پشت آخرین قلّه‌ها - که این قلل را عدد دوازده باشد. و تو، با من هم‌راه خواهی بود، تا آخرین لحظه‌ها.

شاید که این جاده، چون این نوشته، به سردرگمی منتهی شود. شاید این جاده مرا در تیهی رها کند، که موسی نیز از آن بی او بیرون نمی‌آمد. شاید ...

امّا قسم به همان خطّ سرخ، قسم به همان طرّه‌ی مو، و قسم به همان جاده‌ی سبزی که ما و من در آن همه تو می‌شویم، از این جاده باز نخواهم گشت.

دو، رفتند و سه آمد، و هنوز شش باقی‌است؛ و من، در انتظار، هنوز نیافته‌ام تو را.

آسمان، خورشید، مه‌تاب، و حتّی راه، همه تاریک‌اند، و مرغکی نیست که در بند و دام این برهوت، نای آوازش مانده باشد. من، اسیر این هبوطم، اسیر این میوه‌ی ممنوعه، و در بند این گم‌راهان، که نه خود را به جایی ره‌نمون‌اند و نه دیگران را.

تو، بی‌گمان در من خواهی نگریست، و بی‌گمان مرا مجنون خواهی یافت: با گیسوانی پریشان، که چون بیدی، رنگ‌باخته در میان افسانه‌ات، بی‌تکان باقی مانده. امّا چه جنونی، که بیدرنگ، تابان می‌سازدم.


سه کلام آمد، و هر یک را سرّی. سه رفت و هر یک را سیری. و در این سه، هر یک سه معنی بود؛ چه هر سرّی را سیری بود و هر سیری را منتهایی - خواه در نور و خواه در ظلمت.

نظرات 4 + ارسال نظر
کوچولوترین ستاره چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 06:39 ب.ظ

چه قشنگ
خودت اینا رو مینویسی؟!

:) تشکر.طبیعتاً بله

کوچولوترین ستاره چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 08:39 ب.ظ

اول هم شدم

:)

ارغوان شنبه 16 آبان 1388 ساعت 09:50 ق.ظ

«که زلف را صدی‌است گمراهی.»
what do u mean by that?
----
I like it.it is beautiful.

ظرف معنی را اگر خواهی نوشیدن، خود از پرده بیرونش کش.

molden دوشنبه 18 آبان 1388 ساعت 09:33 ب.ظ

اووم اون کامنتی که توی پست بید نوشتم مال اینجا بود هرچند برای اون هم مصداق داشت! یعنی تداخل و اینام داشت. ببخشید دیگه

عجب!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد