یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

زمان

تو می‌روی لعنتی! تو می‌روی و من می‌دوم از پی‌ات. می‌دوم و نفس‌هایم در سینه‌ام گیر می‌کنند و خس‌خس گلوی خشکم در راه‌روهای باریک زندگی طنین‌انداز می‌شوند ...

تو می‌روی، و می‌بری با خود، هر آن‌چه که من عزیز داشته‌ام: حتّی خویش‌تن‌ام را.

تو می‌روی و من می‌آیم؛ تو همیشه در جلو و من همیشه در عقب. این سان است مسابقه‌ای که تقدیر رقم زده، که تو، لحظه‌ها را به دنبال خود بکشی و من در حسرت بمانم.

نظرات 6 + ارسال نظر
گاما دوشنبه 27 مهر 1388 ساعت 05:50 ب.ظ http://gamalight.blogfa.com/

سلام
خوب می رود و می مانیم یعنی یک سدی میان ما بوده که نگذارد بماند و بمانیم اگر می ماند و نبودید حسرتش بیشتر نبود!
شاد و سلامت باشید

اوهوم!

کوچولوترین ستاره سه‌شنبه 28 مهر 1388 ساعت 08:20 ق.ظ

من از شکلکهای اینجا خوشم میاد
مخصوصا

:دی

دانیال سه‌شنبه 28 مهر 1388 ساعت 08:17 ب.ظ http://dmind.persianblog.ir/

زمان کاملآ لعنتی است...

کاملا، کاملا!

کوچولوترین ستاره چهارشنبه 29 مهر 1388 ساعت 11:17 ب.ظ http://kochiktarinsetare.persianblog.ir/

سلام چرا ایکون گل ندارین

ما فقیریم دیگه، پول نداشتیم گل بخریم بذاریم سر راه!

کوچولوترین ستاره چهارشنبه 29 مهر 1388 ساعت 11:17 ب.ظ

:دی

molden پنج‌شنبه 30 مهر 1388 ساعت 06:30 ب.ظ

زماان...اینقدر داره سریع میره جلو که خودمو گم کردم خودمو و خیلی چیزای خوب دیگه رو و جاش کلی استرس و نگرانی برام گذاشته.

:) زمان ... کاش می‌شد این concept‌ از زندگی آدم حذف شه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد