یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

۹ - روح

همه خواب دیدیم و همه می‌دونیم که خواب دیدن یه تجربهٔ متفاوته. توی خواب، بعضی وقتا آدم مهملات می‌بینه. بعضی وقتا فقط چیزایی رو به خاطر می‌آره که چند وقت پیش اتفاق افتاده بودن. بعضی وقتا در مورد چیزایی خواب می‌بینه که ذهنشو مشغول کردن. یه وقتایی هم آدم یه خوابایی می‌بینه که اتّفاقاتی از آینده رو بهش نشون می‌ده. همهٔ این‌ها توضیحات علمی و متافیزیکی و فیزیکی و روان‌شناختی متفاوتی داره. امّا یک توضیح فلسفی هم براش وجود داره که من ازش خوشم می‌آد.

در علم فلسفه، به آدم می‌گن «جوهر نامی ناطق». یعنی یک وجودی که رشد و نموّ و تغییر داره و قدرت تعقّل و تفکّر داره. امّا روح انسان، بالذّات یک جوهره. جوهر، چیزی است که در محدودهٔ زمان و مکان، تعریف مشخّصی نداره و در عالم مادّه سیر نمی‌کنه. وقتی انسان می‌خوابه، روحش از قید این جسمیّت آگاهانه - یا ناآگاهانه - رها می‌شه، و گاهی، بسته به میزان این رهایی، در خطّ زمان و مکان حرکت می‌کنه، و تجربیّاتی کسب می‌کنه که متعلّق به این زمان و مکان نیستن.

مثلاً ممکنه در زمان صد سال بره جلو و نتیجه یه چیزی باشه که برای انسان امروزی غیر قابل درکه. یا ممکنه فقط پنج سال بره جلو، و باعث شه که وقتی پنج سال دیگه تجربهٔ روحی، توسّط جسم تکرار می‌شه، آدم حس کنه قبلاً این صحنه رو دیده. به چنین رخ‌دادی، پیش‌انگاری یا deja vu گفته می‌شه.

از طرف دیگه، ممکنه روحِ انسان چنان در قید جسمش باشه، که این رهایی از قیدِ نموّ و نطق رو در قالب یک‌سری تجسّم‌های غیر قابل درک به نمایش بذاره و یا صرفاً تصاویری رو به آدم نشون بده که نتیجهٔ دنبال کردن زنجیرهٔ افکار مادّی توسّط روحه.


و خداوند، انسان را آفرید از خون و گل: چون حاصل را نگریستند و در آن تفاوتی ندیدند، نفحه‌ای از خویش در آن دمید که همانا روح می‌خواندش، و آن‌گاه به خود آفرین گفت.

«... تبارک الله احسن الخالقین ...»

و جملگی در سجده آمدند.


پس‌نوشت: این مطلب در اثر صحبتی که من با ایده داشتم نوشته شد.


(نوشته شده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۸۷)

نظرات 14 + ارسال نظر
ارغوان! یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 11:33 ق.ظ

دیدم هیچ کس برات نظر نذاشته ، گفتم گناه داری ، این تبلیغات رو تحمل کنی، یه چیزی بنویسم دلت خوش بشه

:)

‌Zaq یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 02:22 ب.ظ http://zaq.blogsky.com

من با چیزی که شما در تفسیر خواب و این که خواب دیدن در اثر جدایی روح از جسم و ... اتفاق می افتد کاملا مخالف هستم. این حرفها را بیشتر شبیه نظریات ارسطویی میدانم که در در دوران پیش رونسانسی رواج داشته است. بیانی کاملا بی پایه و اساس و کاملا غیر علمی!!

هوم، البتّه منم قبلش گفتم که این مطلب کاملاً غیر علمیه و تعبیر فلاسفه از اتّصال جوهر روح و کالبَد جسمه.

رویا یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 02:58 ب.ظ

اون وقتایی که خواب ها خبر از آینده می دن اگه تعبیرش تلخ باشه خیلی بده...
من سال پیش دو بار پشت سر هم خواب دیدم دندون سالمم داشت می شکست...دقیقا بعد همون خواب یکی از عزیزترینهام رو از دست دادم...یادم نمی ره این خواب و اتفاق بعده اون

:) واقعاً خوابی که تعبیرش بد باشه به آدم حسّ بدی می‌ده. یه جورایی آدم حس می‌کنه که انگار اون مقصّر بوده که این خبر رو از قبل داشته.

رایان یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 04:00 ب.ظ

اعتقادی به خواب و تعبیرش ندارم!

جالبه بارها اتفاقاتی برام پیش اومده که دقیقا حتی بعدش رو هم گفتم چی میشه!! و در کمال حیرت دیدم همون شده که گفتم !! یعنی دقیا همون صحنه رو قبلا دیده بودم!!
ولی خب نظرم همون بالاییه! شما میتونی بگی اینایی که من دیدم چی هستن؟

عجب! بازم اعتقادی ندارید؟
خب گفتم که، اینا می‌شه نتایج تجربیّاتی که شما در گذشته داشتید و چون روحتون در اون لحظه که این تجربه رو داشته می‌کرده از جسم فارغ بوده تونسته به زمانی در آینده بره و تجربه‌ای رو کسب کنه که تا رسیدن زمانش برای شما ناشناخته‌س.
بهش هم می‌گن deja vu. یه چیزی هم هستش که فقط فلاسفه بهش اعتقاد ندارن و توضیحات و توجیهات دیگه‌ای هم داره البتّه. یه سرچی بنمایید توی اینترنت چیزای جالبی می‌بینید.
البتّه چون ناشناخته‌س طبیعتاً عشق انسان به ماوراء‌الطّبیعه باعث شده که خیلی از چیزایی که می‌بینید موهومات افراد و فرهنگ‌ها باشن.

greenplum یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 07:46 ب.ظ

کتاب روح مجرد رو اگه پیدا کردی بخون

اگه پیدا کردم حتماً، ولی از دو سه تا از دوستام پرسیدم نداشتن :(

گاما یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 10:38 ب.ظ

سلام
روح ... خوب بحث پیچیده ای هست هیچ وقت وقتش پیش نیومده با کسی در این موارد بحث کنم ولی اطلاعات جالبی در بارش دارم!
شاد و سلامت باشید

خوش‌حال می‌شم در فرصتی مناسب بحثی در این مورد بکنیم.

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 3 خرداد 1388 ساعت 10:53 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

اااوووم وبلاگ خودته ها!خودت میدونی اما من زیاد خوشم نمیاد از نویسنده هایی که دموکراسی تو وبلاگشون حکم فرما نیست

هوم؟ کجاش من دموکراسی رو رعایت نکردم؟ :-؟
جدّی یادم نمی‌آد! تنها کاری که به نظرم می‌رسه اینه که نظرات تبلیغاتی رو پاک می‌کنم.

زرایر دوشنبه 4 خرداد 1388 ساعت 12:53 ق.ظ

هوووووم...

یعنی حالا که نظری ندارم؛ نباید کامنت بذارم؟ چون شما وقتی مطلبای منو می خونین و نظری ندارین کامنت نمیارین؟ :-؟

:) انتخاب با شماست!

مهرداد دوشنبه 4 خرداد 1388 ساعت 01:19 ق.ظ

انسان محدود به جسمشه. حق با شماست شاید عده ای اسم پدیده هایی که میگید رو بذارن میزان رهایی از جسم و براش اسم فلسفی یا شاعرانه و حتی لفظ علمی هم انتخاب کنند. ولی من اسمشو میذارم میزان خیالبافی ، هرچی انسان خودشو موجود شگفت انگیز تری بدونه، برای خودش و به قول خودش روح خودش حالات شگفت انگیز تری هم متصور میشه.

اما وهم و خیال لزوما قرار نیست ارتباطی با واقعیت زندگی انسان داشته باشد.

هوم، بله، طبیعتاً این هم یک نوع نظر کردن به قضیه‌س.

کوروموزوم نا معلوم دوشنبه 4 خرداد 1388 ساعت 01:35 ب.ظ

کامنت دیروزمو حذف کردی

باور کن حذف نکردم. چیزی نیومده که بخوام حذفش کنم.
برای چه پستی بوده؟

molden دوشنبه 4 خرداد 1388 ساعت 08:10 ب.ظ

من معمولا خوابهام یادم نمیمونه یعنی مثلا بارها شده از خواب پا شدم میدونم خواب یه چیزی رو دیدم و یه صحنه‌های محویم ازش یادمه ولی خوابهای مهم و اساسی رو یادم نمیمونه!
اما یک زندایی سید دارم همیشه قبل از فوت کسی مثلا همون شبش یا قبلش خوابشو میبینه! هر کسیم که با خانواده . آشناهاش کار داره میره به خوابه زنداییم میگه بهشون بگه! اینم یه جور خوابه دیگه! توجیهم داره؟

هوم! توجیه غیر علمی‌ش می‌شه همون که بالا گفتم.
چه جالب!

رایان خصوصی دوشنبه 4 خرداد 1388 ساعت 11:19 ب.ظ

جسارت میکنم ها قاطی دوستاتون میشم!
برا Molden:
حالا خوبه بعد یه مدتی بشر عقلش رشد کنه و کاشف به عمل بیاد که در واقع خواب دیدن زندایی شما باعث جذب نیروهای غیبی میشده و در واقع باعث مرگ اونا میشده!!!

مثلا فکرشو بکن خواب ایشون در واقع چغلی بوده پیش عزراییل و پروندشون رو میذاشته بالای بالا!!!


نه میلاد عزیز! من بارها این اتفاق برام افتاده ولی با اینکه برا اثباتش به خودم همونطور که گفتم آینده رو هم (در حد چند دقیقه) پیشگویی کردم و عینش اتفاق افتاده - در واقع ثابت شده بهم که درست دیدم - ولی باز هم اعتقادی به سفر روح در آینده ندارم! نمیدونم این حکایت به قول معروف رویاهای صادقانه چیه!!

خواهش می‌کنم! اختیار دارید!
بله خب، اینم دیدگاهی است. اتّفاقاً یه قانونی داریم به اسم Law of Attraction که یه چیزی تو مایه‌های همینی می‌گه که شما می‌گید.
عجب!

رایان دوشنبه 4 خرداد 1388 ساعت 11:19 ب.ظ

اون خصوصی نمیدونم چرا اونجا نوشته شده! عمومیه عمومیه!!

هووووم! منم نمی‌دونم چرا اومده واقعاً!

Kaka' پنج‌شنبه 7 خرداد 1388 ساعت 10:22 ب.ظ

مستفیض شدیم!

:دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد