یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

داف

- سلام.

- به سلام گلناز جون! چه‌طوری؟

- خوبم. تو خوبی؟ خبرای جدید رو شنیدی؟

- کدومشو می‌گی؟

- ای بابا! نشنیدی!؟ من شدم داف رضا .... . 

- نه بابا! شوخی می‌کنی؟ خوش به حالت!


وقتی این مکالمه رو که هیچ سعی‌ای در مخفی کردنش از بقیه صورت نمی‌گرفت می‌شنیدم، افکار زیادی توی سرم می‌چرخید. هر چی می‌گشتم، معنای خوبی برای «داف» پیدا نمی‌کردم که باعث بشه دخترای دانشگاهمون با هیجان اونو به خودشون اتلاق کنن. باز اگه یه پسری این کلمه رو به کار می‌برد، شاید انقدر برام عجیب نبود.

به راستی، لغت داف یعنی چی؟

اوّل از همه، خواستم یه تحقیق میدانی در این مورد صورت بدم. خب، همون‌طور که انتظار می‌رفت، دخترها نمی‌دونستن که این لغت دقیقاً چه معنایی می‌ده. پس رفتم سراغ پسرها. بین پسرها نظرها مختلف بود:

۱. اهل حال تیریپ خفنی: «داف یعنی دختری که بهت همه رقم حال بده.»

۲. شوت تیریپ خفنی: «هان؟ نمی‌دونم، زمانشو زیاد کنین.»

۳. شوت درس‌خون: «یه بار دیگه بگو. لغتش برام آشنا نبود.»

۴. اهل حال درس خون: «به جنس مؤنّثی می‌گن که حاضر باشه به خاطرت بره زیر رادیکال.»

۵. عاشق‌پیشهٔ کلّی: «یعنی یه دختری که عشق تو رو توی چشماش بشه خوند، وقتی بهت نگاه می‌کنه، قند توی دلش آب بشه، وقتی جمالتو می‌بینه، می‌خواد برات بمیره، وقتی ...»

۶. عاشق‌پیشهٔ جزئی: «یعنی لیلا گل من، گل خوش‌گل من، تو عشقت اسیرم، بی‌تو من ...»

۷. مذهبی تندرو: «شما با من بیا سوار این ماشین شو، من خودم برات با برادرا توضیح می‌دیم که یعنی چی عنصر بی‌گانهٔ ...‌ی منحرف!»

۸. مذهبی اهل حال: «یعنی تبارکَ الله احسن الخالقین! یعنی تجلّی جلوهٔ معشوق ازلی در جسمی خاکی! قدرت خدا!»

همون‌طور که می‌بینید، این تحقیق میدانی خیلی (!) اطّلاعات زیادی بهم نداد. با توجّه به محدود بودن امکانات و اینا و غیره، متأسّفانه نشد که یه تحقیق عملیّاتی هم صورت بدم. در نتیجه، روی آوردم به امکانات موجود:

۱. از پسرعموی گرام که در ایالات متّحده می‌زید (یعنی زندگی می‌کند) پرسیدم: شما در مورد روابط دختر و پسر کلمه‌ای شبیه داف دارید؟ گفت: آره. گفتم: خب یعنی چی؟ گفت: معمولاً از اون‌جایی که خدا این جمال و زیبایی زمینی رو - که آیاتی از قدرت بی‌مثال او هستند - بین همهٔ دخترا یک‌سان توزیع نکرده، و بعضی‌هاشون چه‌طور بگم، اممم، خوشگل‌تر و قلمی‌تر و تودست‌تر و ... اینا هستن، برای این‌که از شرّ نگاه‌های دژخیمانه و اقدامات بی‌شرمانهٔ بعضی دیگه خلاص بشن، همیشه با خودشون یه رفیق تپل‌مپل و زشت و بدترکیب که احتمالاً توی کار ورزش‌های رزمی هم هست همراه می‌کنن تا اگه یه وقتی استغفرالله، خدای نکرده، زبونم لال، یه پسری خواست باهاشون رابطه بزنه، مجبور بشه اون یکی رو هم تحمّل کنه. در کل، DUFF، یعنی Designated Ugly Fat Friend.

۲. گفتم خب، حالا بیام هر چی لغت با این تلفّظ توی دیکشنری پیدا می‌شه معنی کنم. دیدم که تنها لغت موجود در انگلیسی، همون duff هست:

  • duff: noun a flour pudding boiled or steamed in a cloth bag.
  • duff: adjective Brit. informal worthless or false.
  • duff: noun N. Amer. & Scottish decaying vegetable matter covering the ground under trees.
  • duff: verb informal Austral. steal and alter brands on (cattle).
  • duff: verb informal Golf mishit (a shot).
  • duff: noun N. Amer. informal a person's buttocks.
  • duff: noun (in phr. up the duff) Brit. informal pregnant.
  • duff: adjective (Brit. informal). See bad sense 1.
  • bad (1): SUBSTANDARD, poor, inferior, second-rate, second-class, unsatisfactory, inadequate, unacceptable, not up to scratch, not up to par, deficient, imperfect, defective, faulty, shoddy, amateurish, careless, negligent, miserable, sorry; incompetent, inept, inexpert, ineffectual; informal crummy, rotten, pathetic, useless, woeful, bum, lousy, ropy, not up to snuff; Brit. informal duff, rubbish.

خب، فکر نمی‌کنم خیلی احتیاجی به توضیح باشه. ولی به هر حال، یکی یکی از بالا معنا می‌کنم:

۱. خمیری که در یک کیسه آماده می‌شه.

۲. به‌درد نخور یا قلّابی.

۳. گیاهان در حال زوالی که در زیر درختان پیدا می‌شه. (مثل جلبک)

۴. جا زدن یک مال سرقتی به عنوان چیز دیگر با تغییر عنوان و مارک.

۵. یک ضربهٔ بد در بازی گلف

۶. باسن یک فرد

۷. حامله

۸. معادل کلمهٔ بد، معنای اوّل

۹. بد: پایین‌تر از حدّ معمول، دست پایین، ....، ضعیف، توسری‌خور، به‌درد نخور، و ...


۳. با یه بنده‌خدایی که اندکی روسی سرش می‌شد هم صحبت کردم، گفت یه لغتی داریم که این طور تلفّظ می‌شه، به معنای دخترهایی هست که زیبا هستن، امّا شهرهٔ سوء‌اخلاق‌اند.


حالا شما رو یه بار دیگه رجوع می‌دم به اون مکالمه‌ای که در ابتدا نقل شد، و ازتون می‌خوام که هر یک از این معانی رو به جای کلمهٔ داف قرار بدین و معنای جملات رو قدری تأمّل کنید روش. 

معنای‌ای که من ذکر کردم، از دیکشنری Concise Oxford Dictionary و لغت‌نامهٔ Concise Oxford Thesaurus اومدن. می‌تونید این لغت رو در ویکشنری هم جست‌وجو کنید: مدخل duff در Wiktionary.

من کلّاً آدمی نیستم که با کاربرد کلمات بیگانه مخالف باشم و از طرف‌داران دو آتیشهٔ کاربرد لغت درازبند زینتی به جای کراوات یا چرخ‌بال به جای هلیکوپتر باشم، امّا به نظرم آدم باید لغاتی که به کار می‌بره رو اوّل بشناسه بعد به کارشون بگیره.

نظرات 23 + ارسال نظر
‌Zaq پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 02:56 ب.ظ http://zaq.blogsky.com

شاید قصد به سخره گرفتن رضا را داشتند!!

نه واقعاً خوش‌حال و شادان بودن که چنین موقعیّتی نصیبشون شده!

ارغوان! پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 03:11 ب.ظ

ها؟ یعنی چه این؟

دانیال پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 03:31 ب.ظ



معنیش رو هم میزاشتی میخندیدیم:دی

احتمالآ فکر میکنن به این معنا هست داف که به افراد خوش هیکل میگن.

گذاشتم که! توی ادامهٔ مطلبه. ندیدی؟

زرایر پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 03:34 ب.ظ

من نمی دونم معنیشو. ولی خودم میگم : «دختر الاف!» نمیشه یعنی؟

:دی

ارغوان! پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 03:39 ب.ظ

یعنی خاک برسرشان

عجب

کوروموزوم نا معلوم پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 03:39 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

داف به زبان سانسکریت یعنی دختر!اینجوری که استاد نماد و نشانه شناسیمون میگفت.
هه فکر کن افتخار کنه!
لااقل میگفت دوست دختر رضا شدم!

هوم، جالبه‌س. یکی رو می‌شناسم که سانسکریت بلده، ازش می‌پرسم. مرسی

دانیال پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 03:58 ب.ظ

تازه الان دیدمش!

جالبناک بود.

:دی

molden پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 04:34 ب.ظ

تحقیق جالبی بود! اما برایم تعجبناک بود که حتی اگر لغت داف را در نظر نگیریم چه افتخاری برای یک دختر دارد بودن با یک پسر که قطعا نه تنها چیزی از این رابطه به دست نخواهد آورد که مجبور است برای حفظ رضا! بسیار هم امتیاز به ایشان تقدیم کند!!!
در جمع دوستانه خود به کسی داف میگوییم که آرایش خیلی غلیظ و لباس‌های خاص "من و ببین"! دارد و کلا اماده است دیگر!
ما با تعریف مذهبی اهل حال بسیار خندیدیم!

بله.
هووووم، مرسی از این اطّلاعات.

امیرحسین پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 05:07 ب.ظ


داف یعنی دوست دختر!
باز این داف زده داره واسه خودش ، دافول داره ، دافک داره و ...!
جالب بود!

این کاربردشه، امّا معنای واقعی و لغوی‌ش چیه؟

پیله پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 06:29 ب.ظ

با ارغوان کاملا موافقم. یعنی حتی اگه از معنیش هم بگذریم و فرض کنیم با همون معنی که الان استفاده می شه ، باشه. دیگه با این اوصاف معنی که...

:)
موافقم

ستاره پنج‌شنبه 31 اردیبهشت 1388 ساعت 09:16 ب.ظ http://star1387.blogfa.com/

این کلمه داف جز کلماتی که تو این چند سال اخیر که من اومدم اینجا معمول شده ..جالب اینجاست که منم تو وبلاگ ها خوندم و شنیدم ...دقیقا یعنی چی نمی دونم ...
تو فیلم سنتوری یه جاش علی میگه بریم داف بیاریم ..هم شوهرم هم بچه باهم گفتن یعنی چی //حالا من هرچی جشم قافه واسه همسرم میام نپرس بعدا می گم ..حالیش نبود ..
معنی دقیق نمیدونم

تشکر. :دی

al جمعه 1 خرداد 1388 ساعت 01:44 ق.ظ

انگار در زبان عبری یعنی دختر
doughter رو هم اگه اولشو بگی dough می شه داف شاید

هوم، جالبه. البته دوستان اینو برای زبان سانسکریت هم گفتن. املای لغت daughter هم به این شکله، شاید هم البتّه شما صحیح بگین و پنج حرف اوّل این کلمه رو استفاده کرده باشن!

رویا جمعه 1 خرداد 1388 ساعت 02:38 ق.ظ

به این ماشین گنده ها هم نمی گن داف؟ از اینا که شن و ماسه جا به جا می کنن.

=)) چرا. اونا هم مارکشون دافه. ایول.

رایان جمعه 1 خرداد 1388 ساعت 01:38 ب.ظ

نه دیدمش نه میشناسمش!!

:دی

Kaka چهارشنبه 27 خرداد 1388 ساعت 02:02 ق.ظ

عاااااااااااالی بود ندیده وبدم این پستتو خیییییییییییییلی خوب بود بابا!

:دی اختیار دارید!

rasool جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 02:23 ق.ظ

سلام من هیچ دافی ندارم کی حاضره دافه من بشه هلپ می دوستان

خدا ان شاء الله روزی شما رو در سایت​های دوست​یابی بده!

[ بدون نام ] جمعه 12 فروردین 1390 ساعت 02:22 ق.ظ

نیازی به این همه تحقیق نیست. وقتی شما بخواید روی ویژگی های جنسی یک دختر یا زن تاکید کنید از لفظ داف استفاده میکنید. مثلا وقتی شما میگید "عجب دافیه!" منظورتون ویژگی های جنسی طرف هست. در کل لفظ زشتی هست و از اون زشت تر اینه که اون خانم نادانسته خودش رو در سطح یک ویژگی جنسی پایین اورده و اگر دانسته گفته دیگه زشت اندر زشت هست!:دی

نه من هم قصدم تحقیق به معنای علمی‌ش نبود؛ فقط می‌خواستم مطلبی بنویسم که بیان‌کننده‌ی این حقیقت تلخ باشه بعضی خانم‌ها خودشون رو در سطح یک ویژگی جنسی پایین می‌آرن.

سنا سه‌شنبه 15 آذر 1390 ساعت 04:06 ب.ظ

سلام. ممنون بابت توضیحاتتون. من واقعا نمیدونستم این کلمه یعنی چی. توی جوکهای اینترنت دیده بودم. ممنون

ماشالا به همّت‌ات که دو سال و نیم رفتی عقب تو مطالبمون!

[ بدون نام ] دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 05:12 ب.ظ

سلام ممنون منم تا به حال معنی این کلمه رو نمی دونستم.
ولی همیشه فکر می کردم به اون دخترایی که فقط یه کیلو آرایش می کنن و در به در دنبال پسران می گن داف... آخه آدم که نباید خودشو لو بده که دافه... بزار حداقل بقیه فکر کنن تو هم یه کم اهل شعور و سوادی ... پسرا دنبالتن نه تو دنبال اونا

:)
متشکّر. امیدوارم مطلب مورد استفاده واقع شده باشه.

omid پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 05:22 ب.ظ

سلام بر شما به نظر من داف یعنی دختری که همه منظوره تک باشه بین دخترها مثل یک مارک معروف میمونه

این هم نظری‌است البتّه!

تهمینه شنبه 23 اردیبهشت 1391 ساعت 09:20 ب.ظ

الان تو فیس بوکم بودم بعد یه سوالی دیدم که از یه پسر سوال شده بود که از چه دختری بدت میاد گفته بود خود داف پندار
با اینکه به قول شما خیلی وقته که میشنویم داف اما تا حالا خوب نشده بود بخوام بهش دقت کنم الان گفتم یه گشتی تونت بزنم ببینم که چی میگن ملت اخه این داف یعنی چی ؟ همه نمیدونن یا فقط منم که اینقدر گیج میزنم تواین مورد و دقیق نمیدونم به چه دختری میگن داف
خلاصه اینکه رسیدم به تحقیقات جناب عالی و به اینکه انگار همه عین من هنوز نمیدونن
اما تحقیقاتت جالب بود در کل

:) ممنون. خوش‌حالم کمکی بوده.

ملوهیم سه‌شنبه 13 فروردین 1392 ساعت 10:53 ب.ظ

yani man rasman asheqeetaaaaam!!!!!!!!!! aali bud merci

مرسی :)

وارنوش جمعه 4 مهر 1399 ساعت 11:39 ب.ظ

:لبخند

:لبخند به شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد