ویرایش شد و نقص تایپ و ترجمهٔ آیهٔ ۳۱ نور برطرف شد.
آیات ۲۷ تا ۳۱ سورهٔ نور:
«یا ایها الذین آمنوا، لاتدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها ذلکم خیر لکم لعلکم تذکرون (۲۷) فان لم تجدوا فیها احداً فلا تدخلوها حتی یؤذن لکم و ان قیل لکم ارجعوا فارجموا هو ازکی لکم و الله بما تعملون علیم (۲۸) لیس علیکم جناحٌ ان تدخلوا بیوتاً غیر مسکونة فیها متاع لکم و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون (۲۹) قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون (۳۰) و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لابیدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او نسائهن او ما مالکت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربة من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء، و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا ایّها المؤنون لعلکم تفلحون (۳۱)»
ترجمهٔ آیات:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، به خانههایی جز خانههای خودتان که با آنها آشنایی و با اهالیاش مسالمهای ندارید وارد نشوید، که این برای شما بهتر است؛ اگر به آن آگاه باشید. (۲۷) پس اگر در آن کسی نیافتید در آن وارد نشوید، مگر آنکه به شما اجازهای داده شده باشد. و اگر به شما گفته شد تا بازگردید، پس اطاعت کنید که این برای شما پاکیزهتر است و خدا از آنچه میکنید آگاه است. (۲۸) اگر در خانهٔ خالی از سکنهای منفعتی دارید، وارد شدن در آن بر شما جایز است و خدا به آنچه که آشکار و نهان میدارید آگاه است. (۲۹) به مردان مؤمن بگو تا نگاههاشان را تخفیف دهند و دامان خویش حفظ کنند که برایشان پاکیزهتر است و خدا به هر چه شما را پیش میآید آگاه است. (۳۰) و به زنان مؤمن بگو تا دیدههاشان را تخفیف دهند و دامانهاشان را حفظ کنند و زینتهاشان را آشکار نکنند مگر آنچه خود پیداست، و جامههای خویش بر گریبان نهند و زینتهاشان آشکار نکنند الا برای همسرانشان، پدرانشان، پدران همسرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، زنانشان، کسانیکه در تملّک ایشاناند، یا مردان و کودکانی که به عورات زنان آگاه و محتاج نیستند، و [بگو] پاها به زمین نکوبند تا آنچه از زینت ایشان پنهان است آشکار نگردد و همه به سوی خدا توبه کنند که ای مؤمنان، شما را امید رستگاریاست. (۳۱)
(ترجمه از آیتالله میلاد!!!)
اهمیت این آیهها از این جهت است که از اصلیترین آیات مورد استناد در مسئلهٔ حجاب هستند.
از آیات ۲۷ تا ۲۹ این نکته روشن است که وارد شدن به خانههای مردم بیاجازه کاری است که از آن نهی شده و علّت تأکید قرآن به این شروط و ذکر همهٔ شروطی که عدم ورود در آنها تصریح شده شرایط خاصّ زندگی اعراب است در آن دوران، که بر اساس آن اعراب بیاجازه و سرزده به خانههای یکدیگر وارد میشدهاند و حتّی اجازه گرفتن را موجب تضعیف جلوهٔ شخصیّت خود در جمع میدانستهاند.
با توجّه به اینکه دو دستور صریح قرآنی در مورد دو مسئلهٔ اجتماعی با این تقارب در کنار یکدیگر آمده است، و با توجّه به اینکه دستور اوّل تنها برای تذکّر به قشر خاصّی از افراد در زمان خاصّی بودهاست، حتّی شاید بتوان گفت که منظور این آیات، تنها متوجّه مردمی خاص بوده که در آن زمان میزیستهاند - هر چند که من به شخصه در این مورد شک دارم. ذکر این نکته تنها به این جهت بود که خوانندگان بدانند که کلّ قضیه را میتوان زیر سؤال برد، هر چند که بعدها شما را معاند و غیره میخوانند - و من هم نه به این دلیل، امّا با زیر سؤال بردن کلّ آن موافق نیستم.
با توجّه به اینکه علمایی که بر این آیات بحث میکنند، سعی دارند تا با بحثی در ریشهٔ لغات و کاربرد آنها در زبان عربی صحت حرف خود را به کرسی بنشانند، لازم است من هم قدری وارد بحث زبانشناختی شوم که ممکن است کمی خستهکننده شود.
در ابتدا، به هر دو دستهٔ مسلمانان و مؤمنان، مرد و زن، دستور میدهد تا «غضّ بصر» کنند. لازم به توضیح است که بصر (دیده) با عین (چشم) فرق دارد. همانطور که به چشم، به آن جهت که برای دیدن به کار میرود قدما «دیده» میگفتهاند به جهت اینکه یکی از اعضای بدن است به آن «چشم» اتلاق میکردهاند، اینجا هم منظور چشم به معنای عضوی است که کار دیدن را انجام میدهد.
اصولا لغت غضّ به معنای کاهش است. مثلا در قرآن داریم غضّ صوت، یعنی کاهش صدا، پایین آوردن و ملایم کردن صدا، مثل آنجا که در ابتدای سورهٔ حجرات به مردم دستور میدهد در موقع حرف زدن با پیامبر «غضّ صوت» داشته باشند.
[بقیّه به دلیل عدم به طول انجامیدن بارگذاری وبلاگ در ادامهٔ مطلب!!!]
پس ترکیب «غضّ بصر» به معنای این است که نگاه را تخفیف دهیم؛ یعنی خیره نشویم. حتّی تا اینجا هم دستوری بر حجاب و پوشش نیامده است. این که مثلاً من حقّ نداشته باشم نوشتههای کتابی را بخوانم، به این معنا نیست که آن کتاب مجاز به بیرون ماندن از قفسه نباشد. اینکه مردان نباید به زنان خیره شوند، دلیل بر الزام پوشانیدن زنان نیست. در این مورد شهید مطهّری در «مسألهٔ حجاب» این نظر را تأیید میکند.
«حفظ فروج»، هر جا در قرآن آمده است، به معنای دوری جستن از زنا و
روابط جنسی نامشروع است. این را حتّی خود شهید مطهّری در «فلسفهٔ حجاب»
صفحهٔ ۱۲۵ چنین اذعان میکند: «عقیدهٔ مفسرین اولیّهٔ اسلام و همچنین مفاد
اخبار و احادیث وارده این است که هر جا در قرآن کلمهٔ فرج آمده مقصود حفظ
از زناء است.» البتّه در ادامه میگوید: «جز در این دو آیه که به معنای حفظ از نظر است.»
علت این تمایز قایل شدن میان کاربرد فرج در این دو آیه با آیات دیگر بر من روشن نیست؟ آیا اگر خدایی که قرآن را نازل کرد نمیتوانست از لغتی دیگر بهره گیرد؟
دستور دیگری که بر زنان داده شده، پوشانیدن زینتهاست. در این مورد اختلاف نظر چنان زیاد است که تا پنج یا شش نظر متفاوت را میتوان برشمرد. برخی معتقدند حتّی لباس زن نیز زینت اوست. برخی دیگر معتقدند که مقصود عورت زنان است. امّا نظر واحدی وجود ندارد (جز در ایران که دولت مجبور است نظری واحد را اعمال کند!)
در ادامه کسانی که از تمامی این قواعد مستثنی هستند و به آنها محارم میگوییم یکی یکی معرّفی شدهاند.
[ادامه دارد ...]
آیت الله جان لطفا غلطاتو درست کن
رخی دیگر معتقند که مقصود عورت= معتقدند
یکی دیگه هم بود الان یافتش نمی کنم. حسش نیست دوباره بخونم.
آیتالله که اشتباه نمیکنه! اون هم مشکل از بروزر شما بوده، وگرنه من صحیح میبینم. هر کس دیگهای هم که اشتباه دیده جرأت داره بیاد بگه!
:دی
یه سوال برام پیش اومده. این بحثه حداقل برای من گیج کننده به چه نتیجهای قراره برسه؟
به این که چقدر مسألهٔ حجاب که فقط یکی از مسائلیه که از دین مبینمون به دستمون رسیده، بدون ادخال نظرات شخصی و مصلحتجویانهٔ افراد گوناگون به ما تحویل داده شده.
خستگیت در رفت بیا ادامشو بنویس.
چشم :)
با این قسمت حرفاتون که آیه درمورد اعراب فقط بوده که بی اجازه وارد می شدن و اینا... باهاتون موافق نیستم که اختصاص به اون زمان داشته باشه آیه!
ببینید، قشنگ نوشته که:
"ه خانههایی جز خانههای خودتان که با آنها آشنایی و با اهالیاش مسالمهای ندارید وارد نشوید، که این برای شما بهتر است"
این کاملا همین حالا هم کاربرد داره. مثلا بعضی دخترهای جوون رو می شناسم که به خاطر اعتمادی که به (مثلا) BF خودشون دارن، همراهش میرن یه خونه ای که طرف ادعا می کنه خونه ی خودشونه. بعد با 4 - 5 نفر دیگه مواجه میشن و ...
خوب این آیه همینو بهمون هشدار نداده به نظرتون؟
من که می بینم تک تک این عباراتی که توی این آیات هست، اگه همین الانم رعایت بشن، بهترین شرایط امنیتی رو در اجتماع برامون فراهم می کنن!
یه کمی با تعصب و یه طرفه قضاوت نمی کنین؟
من این اختصاص رو نقل به مضمون از کتاب آقای مطهّری کردم.
بله، این یک دستوره که حالا شأن نزول مشخّصی هم داره، امّا چون بر خلاف آیهای که در پست قبلی نوشته بودم این شأن نزول مستقیماً در آیه ذکر نشده، پس میشه از اون در موارد جامع استفاده کرد.
توی این که رعایت آیات موجب امنیت اجتماعیه شکی نیست.
من بحثم کاملا چیز دیگهایه.
حرف من اینه که از یک سری آیات که درمورد مسئلهٔ حجاب مطرح شده و کاملاً هم کلیه، یک سری برداشتهای جزئی میشه که از نظر منطق رسیدن از کل به جزء یکی از خطاهای ذهنه.
سلام
چیه بابا گیر دادید به حجاب ...
فکر کنم یه آیه ی دیگه هم بود که جلابیبهن و اینا داشت و حدود حجاب رو مشخص می کنه حالا شما گیر دادید به یه آیه و میگید چیزی که فکر می کنید رو میگید با این حال صبر می کنم بقیه اش چی میشه!
شاد و سلامت باشید
آره اون جلابیبهن رو هم حالا مینویسم.
یکی یکی دارم آیات رو بررسی میکنم. وگرنه اگه بخوام همه رو یه جا بنویسم که میشه یه مقالهٔ گنده.
منتظر ادامه اش هستم!
حالا ادامهش رو هم مینویسم. ولی یه وقتی اگه منو گرفتن بردن اوینی گوآنتانامویی چیزی دیگه خودت بدون سر چی بوده و مشوّقش کی بوده ؛-)
اگه همچین اتّفاقی افتاد، نوشته هام رو هم باهام بسوزونین و خاکستر وبلاگم رو بریزین توی اقیانوس آرام.
:d
خوب باشه؛ قبول. از کل به جزء رسیدن درمورد حجاب و اینا درست نیست.
و اصولا من خودم شخصا معتقدم که توی اسلام درمورد حجاب هیچ اجباری وجود نداره. حالا ملت میان و یه برداشت هایی رو به ماها تحمیل می کنن (مسئولین و علما (!) رو میگم) نشون میده سیاست خیلی بی پدر و مادره. :d
احسنت! خب پس با هم دیگه در مورد این موضوع توافق داریم :دی
داشتم خودمو برای دعوا آماده میکردم ها!!!
درضمن، آخ جون کامنت قبلی من شماره 13 بود! (سووووووت)
هه هه هه هه!!! نبود!! :دی :دیییی
سلام
خسته نباشید
به منم سر بزنید
خوشجال میشم
عکسهای شراره رخام که خیلی عکسهای توپی هست!!! حتما ببینید
http://www.iranpix.blogfa.com/post-692.aspx
مدل لباس چرم برای خانوم ها که اینم خیلی عکس های باحالی داره
http://www.iranpix.blogfa.com/post-691.aspx
منتظرم
بای بای
از کجا فهمیدی من هم دخترم هم عاشق شراره رخام!؟
به به ....آیت الله میلاد ...
متحول میشویم....
راستی من فکر میکنم بروزر ارغوان سالمه ها....حالا از من گفتن
بروزرش سالمه قطعاً، چون خودم نصبیدم براش :دی
مشکل احتمالاً چیز دیگریاست
دماغ سوخته می شویم!
هیچ کدوم از کامنتام شماره 13 نیس!
ها! دیدی!
بابت لطفی که در حقم کردی ممنون و سپاس.
خواهش میکنم بابا! کاری نکردم که!
یه زمانی برام جالب بود که بدونم توی قرآن چی نوشته که من نمی دونم
اما حالا اصلا برام مهم نیست که بدونم توی هر کتابی چی نوشته وقتی این همه آدم وجود داره که زندگی هر کدومشون یک کتاب طولانیه
عجب! اینم یه برداشته.
ولی خب اینم باید توجّه داشت که کتاب زندگی همهٔ آدما هم ارزش خوندن نداره، و بعضی از کتابا رو اگه آدم نخونه به قولی ول معطّله.
از این دیدگاهم که بگذریم، آدم حدّاقل برای اینکه بدونه بقیّه چه کلاهایی سرش میذارن بر اساس همین قرآن و با این ادّعا که دارن از اون استنباط میکنن، لازمه که بخوندش.
مرسی بابت کامنت ها!
علاقه ای به قرآن ندارم نظری نمی دم! شاید یه وقت دیگه...
هممممم، البتّه انتظاری هم نیست، ولی به هر حال من اینا رو بیشتر برای منسجمتر شدن نظرات خودم و دیدن نظر بقیّه و احیاناً تکمیل دیدگاه خودم مینویسم.
ادامهاش چی شد؟
ادامه داره. گفتم یه دو تا مطلب دیگه منتشر کنم که یه خورده دهنم آزاد بشه از مشغلههای دیگهم.
ارغوان کجایی....
بیا ببین این موجود زنده چی میگه(سوسه در حد تیم ملی)
:دی عجب!