تنها در تاریکیات نشستهای. از در که وارد میشود، چشمانت را از نور وجودش میبندی. گلهای بیرون پنجره، زیر آسمان شب، در زیباییاش پژمرده به نظر میرسند. دست میکشد روی صورتت؛ نوازشی که آنهمه مشتاقاش بودی. روبهرویت مینشیند. دست میگذارد روی پاهات و به شانهات تکیه میدهد.
موهایش را از میان انگشتانت میگذرانی. گم میشوی در التهاب این عشقبازی ممنوع؛ پژمردهتر از گلهای بیرون پنجره، زیر آسمان شب. در پس ذهنت، چنین میخوانی: چه نیاز است خداوند را، چون چنین خلقتی مرا پاسخ میگوید؟
و در نور درخشان و پر از معنای او، در الهیّت بیکرانش، گم میکنی خود را.
حضورش، سراسر روحانیّت است؛ و تو، با ندایی در پس ذهنت، پژمرده و پژمردهتر میشوی - غرق در نور، مثل گلهای بیرون پنجره.
آدم واقع بینی هستم و بین روحانیت و شهوانیت تمایز قائلم!!
مسلما. من هم همینطور. ولی آدم در شرایط خاصی نمیتونه این واقعبینی رو داشته باشه. وگرنه همه معصوم میشدیم. نه؟
i can say nothing.
:-)
میدونستی که Lucifer اسم شیطان بزرگه؟ احتمالا. میدونستی luciferous یعنی چی؟
- که آن همه مشتاقش بودی.
- پاهایت
متأسّفانه یا خوشبختانه هر دو کاملا درست هستن. (مخصوصا «پاهات» که به دلیل رعایت سبک نگارش اینطور نوشته شده)
چه عشق بازییی یه جور معصومیت گنگی داشت...
دقیقا.
luciferous = نورافشان، نورانی، شب تاب، درخشان
حالا به نظرت موضوع این پست lucifer بود یا luciferous؟
اینکه گفتم هیچی نمیتونم بگم به این خاطر بود که
انقدر محو کلمات و زیبایی بازی ای که باهاش کردی شدم که زبانم برای بیان احساسم قاصر بود.
=======
در ضمن ترجیح میدم یا بهتر بگم ، دوس دارم دومی باشه.
نظر لطفتون بید و چشماتون قشنگ میبینه و از این حرفا.
=======
بستگی به خودت داره.
:-)