یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

سکوت

دلم غروب یک سیاره را می‌خواهد که بتوانم با قدم‌گذاشتن به هر جایش از زاویه‌ای که می‌خواهم خورشید را تماشا کنم.

دلم سکوت بی‌مزاحمت دشتستان‌های دور را می‌خواهد و یک صندلی که بتوانم خلوتی با افق داشته باشم.

دلم می‌خواهد چند روزی بروم از این‌جا ... نمی‌دانم به کجا، شاید به جایی که دیگر کسی نشناسد مرا.

دلم می‌خواهد شبی را در عمق کویر بخوابم و من باشم و سکوت شب و برق ستارگان و نسیم شبانهٔ کویر و کهکشان راه شیری.

دلم می‌خواهد چند روزی حال و هوایم عوض شود؛ می‌خواهم بگریزم از این «من» من.

اما دلم به همان سیارهٔ کوچک که اگر دلم بخواهد بتوانم روزی چهل و چهار غروب آفتاب را در آن تماشا کنم هم راضی است. خدایا، نمی‌شود ... ؟

نظرات 5 + ارسال نظر
گاما چهارشنبه 8 آبان 1387 ساعت 10:15 ب.ظ http://gamalight.blogfa.com/

سلام
سکوت خوب است
من سکوت ستاره ها را دوست دارم
من سکوت مردی پس از نفوذ گرمی عشق را دوست دارم
و سکوت کسی را که می خواهد بگوید دستهایت را دوست می دارم
و سکوت کسی که عاشقانه می خواهد عاشقش را به روی قلب خود نگه دارد و نمی داند این عاشق بی چاره چه می خواهد دوست میدارم!
همه ی اینها خوبند
من چقدر چیز های خوب را دوست دارم
(تقلید کسی مثل هیچ کس فروغ نیست)
کویر هم می خوای ما در خدمتیم ولی شاعر می گه خسته ام از این کویر شما خود دانید!
شاد و سلامت باشید

:-) من اما شدیدا دلم کویر می‌خواد

مهرنوش پنج‌شنبه 9 آبان 1387 ساعت 06:49 ق.ظ

باز تو نشستی شازده کوچولو خوندی؟؟؟
سکوت خوبه ، اما به شرطی که بعدش شلوغی رو بشنوی تا اون سکوت برات ارزش داشته باشه .
من این همه سکوت ، بعد از یه مدت دیوانه ام میکنه.

منم مطمئنا احتیاج به شوغی دارم. ولی همیشه بعدش دوست دارم در یه سکوت محض قرار داشته باشم.

فاطمه پنج‌شنبه 9 آبان 1387 ساعت 12:56 ب.ظ

پدرم یه دوست داره که جانبازه.بعد این آقا خیلی ادم شوخ و باحالی هم هست.یه بار اومده بود خونمون ، برگشت گفت دوست داره بره تو سکوت و جایی باشه که هیچ کس نباشه.یه مدت برای خودش باشه.بعد من برگشتم گفتم برید کویر خوب.

حالا از اون روز تا حالا(گمونم از یک سال بیشتره) هر وقت منو میبینه میگه ، فاطمه خانم ، برم کویر یا نه هنوز؟کدوم کویر برم ، دشت کویر یا کویر لوت؟

منم به شوخی میگم برید لوت باحال تره.
بعد خودش برمیگرده بهم میگه ، خب بیا با هم بریم.
الان که اینو خوندم یاد حرف این دوستمون افتادم.
کاش میشد میومد منو با خودش یه بار میبرد ، رنگ کویر ، سکوتش ، تنهاییش، بی آب و علفیش رو میدیدم.

:-) کویر خیلی قشنگه.

زرایر پنج‌شنبه 9 آبان 1387 ساعت 04:10 ب.ظ

گاهی من هم :|

:-)

kaka' جمعه 10 آبان 1387 ساعت 09:25 ب.ظ

سیارهه...چیز بسیار بسیار بسیار خوبیه..چیزیه که خیلی ها می خوانش...فقط کاش یه وسیله ای برای برگشت به همین جا هم باشه
پس تا ما نامرد خطابت نمی کردیم نمی اومدی نه؟ اگه اینجوریه که خیلی بیش تر تر نامردی
فعلا!

عجب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد