یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

حبل الله!؟

بعضی مردم، احمق‌تر از آن آفریده شده یا رشد - چه، رشد معکوس - کرده‌اند که به ریسمان الهی چنگ بزنند. و باید به یاد داشته باشی که تو وظیفه نداری همهٔ آن‌ها را به این ریسمان برسانی.

نظرات 29 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 20 مهر 1387 ساعت 12:41 ق.ظ

گاما شنبه 20 مهر 1387 ساعت 12:42 ق.ظ http://gamalight.blogfa.com/

اون بالایی خالی من بودم

مرسی

گاما شنبه 20 مهر 1387 ساعت 12:43 ق.ظ http://gamalight.blogfa.com/

پس اول

:دی

گاما شنبه 20 مهر 1387 ساعت 12:48 ق.ظ http://gamalight.blogfa.com/

سلام
خوب راستی من هم تو این مورد مشکل داشتم زور داشتم میزدم یکی رو یک چیزی حالیش کنم با این که حالا فهمیدم کلا نباید توجه کنم بهش کلا حبل الله بهش نمی رسه! البته شاید فرق کنه ....
هان راستی من میگم هر روز آپم شما یه سری بزن گیرات رو دوست دارم
شاد و سلامت باشید

ها! الان که اومدم باید بشینم یه عالمه پست بخونم ازت! ای خدا!!!! آخه مگه بی‌کاری وقتی می‌بینی ملت نیستن هی پست می‌دی؟! :دی

فاطمه شنبه 20 مهر 1387 ساعت 07:35 ق.ظ

اون احمقتر از اونی آفریده شدنشون ، یعنی چی؟؟

یعنی دقیقا همین. احمق‌تر از اونی آفریده شدن که بخوان به تنهایی به حبل‌الله برسن. البت این حرف یه ذره با دین تناقضات داره‌ها ... ولی وقتی آدم عصبانی باشه به‌تر از این نمی‌شه :دی

زرایر شنبه 20 مهر 1387 ساعت 06:19 ب.ظ

سلام

خدا کسی رو احمق خلق نمی کنه . بعضی خلایق میذارن مخشون آکبند بمونه !
ولی شخصا تنم میخاره واسه اینکه همه رو به ریسمان الهی برسونم ؛ اگرم استعدادشو نداشتن به یه ریسمانی نزدیکشون می کنم ... یحتمل ریسمان شیطانی بذار یه خورده آویزون موندن یاد بگیرن صفا کنن

موفق باشید

دقیقا همینه. خدا هیچ‌کسی رو احمق خلق نمی‌کنه. هر کسی در حد توان خودش به حبل‌الله دستش می‌رسه و خدا هم جز اون ازش انتظاری نداره.
خب منم دقیقا تنم می‌خاره برای همین کار، ولی بعضی وقتا عاقبتش بده.

علی احمدی شنبه 20 مهر 1387 ساعت 07:30 ب.ظ

اینقد بدم میاد یکی خدافظی کنه بعد برگرده ! برای اینکه کلی با خودم کلنجار میرم که قانع بشم آدم ها ماندنی نیستند بعد که بر میگردن باید کلی باخودم کلنجار برم که درسته آدمها ماندنی نیست ولی مدت موندنشونو ما نمیدونیم!!(البته من امروز یه امتحان خوف داشتم و به دلیل اینکه کامل میشم و در مخیلم نمی گنجه دارم به چرت و پرت گویی روی می آرم!)
البته خوبه که هر دفه خدافظی میکنیم و دوباره میاییم یکم خودمو فکرمونو ری استور کنیم!
خوب برای حبل الله این به شرطیه که خودمون مطمئن باشیم حبل الله رو درست پیدا کردیم! اگه درست نباشه اونی که بهش میرسه احمقه!
آقای پ سر کار می رود که می رود به من چه!!!!
گفتم زندگی با زنده بودن خیلی فرق داره !خیلییییی!
زندگی رو ما با نحوه ی زنده بودنمون شکلکش میدیم!(این نقل به مضمون نادر ابراهیمیه!) ولی کلا معتقدم اکثرا زنده ایم فقط ولی زندگی نمیکنیم...
ولی اینو خیلی دوست دارم "زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست ..هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود..صحنه پیوسته به جاست..خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!"
اسارت؟من اسیر زندانی شبم و سایه های تردید!
بدترین اسارت اسیر بت خویشتن بودنه!چون شکستن بت های گچی از هر طغیان گری بر می آید ولی بت خویشتن شکستنش مرد میخواهد!
اصل طرد پائولی رو دوست دارم خیلی هم دوست دارم!میدونید چرا ؟ خوب نمیدونید دیگه! چون الکترون ها فاصلشونو با بقیه حفظ میکنند !
ولی خوب اگه درست یادم باشه پروتون ها و نوترون ها هم همین هستند!!
کلا باید یاد بگیریم مثل عناصر اتم در کنار ادما باشیم و محدوده ی خودمونم حفظ کنیم
خدا پدر اون دوستی که بهتون یاد آوری کرد وبلاگ واسه چی می نوشتید رو بیامرزه.

سعی می‌کنم از دفعهٔ بعدی که تصمیم گرفتم برم دیگه نیام ؛)
دقیقا نکته‌ش همینه که به بقیه چه که سر کار می‌ره یا نه؟! در نتیجه اصلا توی داستان هدف سر کار رفتن نیست، سرکار رفتنه :دی

مهرنوش شنبه 20 مهر 1387 ساعت 07:36 ب.ظ

من شخصا از این جناب علی احمدی ممنونم ، چون به شخصه حوصله ام نمی اومد برم تمام پست ها رو باز کنم تا نظرات ایشون رو هم بخونم.

:دی بله بنده خودم شخصا به این حقیقت واقفم

سپید شنبه 20 مهر 1387 ساعت 08:31 ب.ظ

اینو با زرایر موافقم که خدا کسی رو احمق نیافریده و خود ملت مخشون رو آکبند میزارن وگرنه اگه خلقت ها فرق میکرد که دیگه عدالت خدا زیر سوال میرفت.

ولی بطور کامل هم قبول ندارم که لازم نیست هرکی عقلش کم بود رو به حبل الله برسونیم و فقط بهش راه رو نشون بدیم و ولش کنیم.

اگرچه بازم چون بحث مفصل و طولانیه و منم به گفته خودتون تنبلم اینجا نمیتونم بحث کنم.
شاید یه وقتی تو مسنجر اگه به هم رسیدیم و وقت بود بشه جبران این تنبلی ها رو کرد.

تازه هم اینجا باید رعایت حال افرادی مثل مهرنوش رو کرد که حوصله خوندن متن طولانی رو ندارن و از نوشتن متن طولانی خودداری کرد.

هممم. باید یه دفعه‌ای آن گیرت بیارم باهات بحث کنم. هر چند که دقیقا باهات موافقم، ولی مگه حتما وقتی با هم مخالفیم باید بحث کنیم؟ :دی

مهرنوش شنبه 20 مهر 1387 ساعت 09:14 ب.ظ

خدا عمرت بده به فکر من بودی. اما میدونی ، شما بنویس ، من هر وقت حوصله ام بیاد میخونم و لذت می برم و به دانشم اضافه میشه . شما کار خودت را بکن.

:دی یه سری ملت تنبلی‌شون میاد بنویسن، می‌ندازن گردن بقیه که تنبلی‌شون می‌آد بخونن. عجب دنیایی شده!

علی شنبه 20 مهر 1387 ساعت 10:00 ب.ظ

میگم یه وقت سوء تعبیر نشه!
بد اومدن از اتفاقی نشون دهنده ی خوشحال نشدن نیست!
کلا بد اومدنم هم به دلیل فرایند های پیجیده ی مغزیه که باید دوباره برقرارشون کنم...

:دی
می‌دونم

ع شنبه 20 مهر 1387 ساعت 10:57 ب.ظ

راستی از شهید آوینی در مورد زندگی :
«دُر حیات» در احتجاب «صدف عشق» است و آن را جز در «اقیانوس بلا» نمی‌توان یافت. در ژرفنای اقیانوس بلا،‌ عاشقان، غواصان این بحرند و اگر مجنون نباشد، چگونه به دریا زنند.
البته حتما منظورصدف عشق الهیه!
اون بحثه که یادتونه !

بحث یادمه، اما کو زمانش؟

زرایر دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 04:08 ب.ظ

یه هفته هنوز تموم نشده ؟؟؟

نچ. البت الان دیگه تموم شده ها

زرایر دوشنبه 22 مهر 1387 ساعت 04:09 ب.ظ

نه انگاری تموم نشده

:دی

گاما سه‌شنبه 23 مهر 1387 ساعت 04:17 ق.ظ http://gamalight.blogfa.com/

سلام
سرت اینقدر شلوغه سه روز شدا!
شاد و سلامت باشید

:دی

مینا سه‌شنبه 23 مهر 1387 ساعت 04:10 ب.ظ http://www.66920019.blogfa.com

سلام خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باز قلب آسمان آپ شد
خوشحال میشم به من سر بزنید ونظراتتونو بشنوم
مطالبتون زیبا بود

فعلا

شما خوبین؟ بله من سر می‌زنم به شما، اگه نظر نمی‌دم دلیلش این نیست که نمی‌خونم. دلیلش اینه که حرف ویژه‌ای ندارم برای گفتن

زرایر چهارشنبه 24 مهر 1387 ساعت 08:40 ب.ظ

این کامنت جهت اطلاع از تاریخ امروز زده شده و ارزش قانونی دیگری ندارد
( در ضمن یادآوری می نماید که ما آمدیم و رفتیم )

:دی
می‌دونید که اون پایین سمت راست توی کامپیوتر تقویم داره؟

علی پنج‌شنبه 25 مهر 1387 ساعت 02:55 ب.ظ

ای بابا چرا اینجا اپ نشده !با کلی ذوق! باز کردم وبو گفتم الان چند صدتایی اپ شده !
اصلنم بدم نمیاد کگسی قهر کرده برگرده!حالا من یه چیز گفتم!
یا علی

:دی
شرمنده می‌نمایید، این‌جا اومدن که ذوق نداره!

مهرنوش پنج‌شنبه 25 مهر 1387 ساعت 05:12 ب.ظ

امیدوارم بعد از یه هفته مرخصی با مغزی پر و فکری اسوده برگردی.

:-)
تشکر

روح نابود یک آواره پنج‌شنبه 25 مهر 1387 ساعت 07:05 ب.ظ

من کیلومترها تایپ کردم!پرید.......مامااااااااااااااااان!
کی حوصله داره دوباره بتایپه؟
میخواستم اینو توی مسنجر بهتون بگم ولی حس حرف زدن اصلا نداشتم...مخصوصا statusتون هم یه جوری بود....
میدونید وب قبلیتون رو که خوندم با این که اون زمان وضعیتتون و روحیتون پیچیده تر بود ولی حس میکنم یه شوقی تو نوشته هاتون بود مثل بچه ها هستند که هرچند ناراحت باشند ولی وقتی قسمتی از دنیاشونو کشف میکنند از شوق لبریز میشن دقیقا مثل اونا...ولی الان....
نمیدونم اصلا چی میخوام بگم دقیقا اصلا نمیدونم چرا همیشه نوشته های آدمها رو تحلیل میکنم و احساس پشت نوشته رو تفسیر...
ولی یه دوستی یه روزی یه چیز جالبی گفت..
گفت علی رغم همه ی مشکلات ادم ها ،خدا اینقدر زیبایی تو دنیا گذاشته که با دیدنشون همه چیو فراموش کنیم...
زندگی ،کشف رمز و راز و حکمت تمام لحظه هایی که درشون جاری هستیم....
کاش هیچ کدومو از دست ندیم چون این پازل ناقص میمونه..
ببخشید اینقدر مزاحم میشم
یا حق

گاما جمعه 26 مهر 1387 ساعت 12:28 ق.ظ http://gamalight.blogfa.com/

سلام
میلاد موجود است؟
میلاد زنده است؟
میلاد موجود زنده است؟
موجود زنده آپ کننده است؟
میلاد آپ می کند؟
و ....
شاد و سلامت باشید

میلاد موجود است
زنده است
و تبعا به سبب تبعیت مقدمات میلاد یک موجود زنده است
موجود زنده معمولا آپ می‌کند
پس باز هم به سبب تبعیت مقدمات میلاد معمولا آپ می‌کند
و ...
شما هم

زرایر جمعه 26 مهر 1387 ساعت 04:16 ب.ظ

سلام

یه هفته ؛ امشب ساعت ۱۱:۵۹ به پایان خواهد رسید .
خواستم یادآوری کرده باشم جناب میلاد ( سوت زنان ! )

موفق باشید !

:دی

[ بدون نام ] جمعه 26 مهر 1387 ساعت 08:49 ب.ظ

زرایر جمعه 26 مهر 1387 ساعت 08:50 ب.ظ

اون خالی بالایی هم من بودم
ممی خواستم منم یه خالی بفرستم ( مث گاما ) یه وقت عقده نشه برام :دی

:دی
مال خودتونه، هر چی خواستین خالی بفرستین!

[ بدون نام ] شنبه 27 مهر 1387 ساعت 01:19 ق.ظ

گاما شنبه 27 مهر 1387 ساعت 01:19 ق.ظ http://gamalight.blogfa.com/

سلام
بعد از یه هفته دوباره براتون خالی فرستادم

:-)

گاما شنبه 27 مهر 1387 ساعت 01:22 ق.ظ http://gamalight.blogfa.com/

بلاگفا نمی گذاره خالی بفرستی
حالا بعد از یه هفته آقای پ. سر کار می رود یا سرکار می رود یا کلا ما سرکاریم!
شاد و سلامت باشید

خب این نشون می‌ده که قابلیتای بلاگ‌اسکای بیش‌تره که می‌ذاره حتی خالی هم بفرستی :دی

ایده شنبه 27 مهر 1387 ساعت 09:41 ق.ظ

من فکر کردم بعد از این یک هفته این مکان به روز میشه. اما انگار هنوز خبری نیست. عیب نداره. خر وخ دوست داشتید بنویسین.

به زودی ان‌اشاءالله

زرایر شنبه 27 مهر 1387 ساعت 05:26 ب.ظ

خوب آره اون پایین سمت راست تقویم میلادی هست . به درد من نمی خورد

:دی اینم حرفیه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد