یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

میلاد از دست می‌رود!

میلاد از دست رفته است. دیگر باید از او قطع امید کرد. مادر میلاد که شدیدا نگران پسرش است، می‌داند که دیگر نمی‌توان برایش کاری کرد. حتّی دیگر خارج از کشور هم کسی برای‌اش نمی‌تواند کاری کند. میلاد آلوده شده است.

او نه تنها شدیدا آلوده به اینترنت شده، بلکه حتّی چت هم می‌کند! میلاد را دیگر نمی‌توان درمان کرد. او دیگر فاسد شده و در این دام سیاه بزرگ و ناشناخته گم گشته‌ای بیش نیست! فساد در میلاد به حدّی ریشه دوانیده که دیگر حتّی با دخترها هم چت می‌کند!

همگی برای بهبودی میلاد شش بار آیهٔ شریفه را قرائت کنید.

نظرات 21 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:03 ب.ظ

عجب!
ان شالله دانشگاه زودتر شروع بشه!!!

:دی ان شاء الله! مال ما که از دوشنبه شروع می‌شه

علی پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:11 ب.ظ

مال ما شنبه!
ولی فکر کنم شوخی خیلی بدی دارید با خودتون میکنید.

ها؟ چه شوخی‌ای؟

فاطمه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:14 ب.ظ

ایول
کلی خندیدم وقتی خوندمششششششششششششششششششش.
بعد این موضوع ربطی به سخنرانی من که نداره؟

بعد باید یه چیزه دیگه هم اضافه میکردی، که من الان جراتشو ندارم اینجا بیانش کنم.چون زندگی جفتمون و یه چند نفر دیگه بر باد میره

نه. قبلا هم می‌خواستم بنویسم اینو، گفتم بودم که!

مهرنوش پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:20 ب.ظ

ها؟؟؟؟؟؟ یعنی چی؟؟؟؟؟ زندگی کیا بر بادفنا میره؟ جریان چیه؟

نمی‌دونم!

امیرحسین پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:22 ب.ظ

من هستم آقا میلاد.
تا با تو خداحافظی نکنم نمی رم:دی


ااااا
تو با دخترا هم چت می کنی؟؟؟؟؟
چه کار بدی!!!!

می گما
تو هم بیکاری هی آپ می کنی.
مثل من باش.
الان همه تو خماری آپ منن:دی

آخ جون! پس اگه هستی امشب آن شو! :دی (مقصود از امشب بعد از ساعت 11 می‌باشد :دی)

امیرحسین پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:23 ب.ظ

هیچی مهرنوش خانوم.
شما زیاد جدی نگیر:دی

ها؟

فاطمه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:24 ب.ظ

میتونم به طور خلاصه به این کلمات اشاره کنم:
جوش
سوختگی
دست
ف....
اف...

اون دو تای آخرو نفهمیدم :دی

مهرنوش پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:27 ب.ظ

بعد چرا با وجود این ها زندگی تو و بقیه بر باد فنا میره؟

اگه فهمیدین به منم بگین!

فاطمه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 07:29 ب.ظ

خب دیگه خطرناکه

هین؟

مهرنوش پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 08:02 ب.ظ

خب الان این مسئله مطرح میشه که توسط چه کسانی بر باد میره؟؟؟

خب میلاد جان بیا ببریمت کلینیک ترک اعتیاد . رها می شوی ها.

ها؟ یعنی شما فهمیدین چرا؟ به منم بگین خب! :دی
فایده نداره! البته خودم قصد دارم دوباره یه شیش هفت ماهی رها کنم! :دی :دی

فاطمه پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 08:03 ب.ظ

همونی که میلاد در اپش بهش اشاره کرده و مرتبطان به همون

من بازم نفهمیدم :دی (:^o)

ایده پنج‌شنبه 21 شهریور 1387 ساعت 09:30 ب.ظ

دیگه به ماها نزدیک نشی ها... من نمیخوام آلوده شم.
آخی... گناهی مامانت...

ها؟ من؟ آلوده؟ من یک موجود زندهٔ طفلکی می‌باشم!

Kaka' جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

واقعا که..پسر تو شرم نمی کنی؟
خجالت بکش یه ذره..بد نیس آدم گه گداری سرخ شه!
سرخ شو..زود باش..ااا نمی تونی سرخ شی؟
خب یاد اون خانوم آلبالو پز بیفت سرخ شی!
فعلا!(گل نه!)

والا یه چند وقتیه ترک کردم!
بعد مگه من سیب زمینیم سرخ شم!؟ :دی

افشین جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 02:31 ق.ظ http://www.natoordasht.blogfa.com

واگیر داره؟!

حالا این آیه ی شریفه چی هست؟

واگیرم داره گویا!
همون آیهٔ امّن یجیب المضطرّ ...

مهرنوش جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 02:42 ب.ظ

خوبه ، این یعنی اینکه اون اولیهاشو فهمیدی.
حالا بقیه اش رو از خودم یا خودش بپرس بهت میگیم.
البته قبول دارم یکیش خیلی گنگ بود.

حتما! البته بیش‌تر از یکی‌اش خیلی گنگ بود :دی

فاطمه جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 05:05 ب.ظ

در مورد هر گونه اطلاع رسانی من در خدمتم

ها؟ دیر خوندم نظر رو!

گاما جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 05:49 ب.ظ

سلام
موجود زنده ی طفلکی!
معتاد شدی
برنامه های 12 گامه برو درست میشه
همه ی اینایی هم که فاطمه خانم گفت معلوم بود من فهمیدم شما چه طور ...!
6 بار هم نمی خوانن یا 5 بار می خونن یا 7 بار یک بارم زیادت بود
سلامت باشید

معتاد بودیم!!! :دی
شما فهمیدین خدایی؟؟!؟ به منم بگین خب!! :دی
نکته همینه! این یه جایی بین ۵ و ۷ گیره. :دی

علی جمعه 22 شهریور 1387 ساعت 05:52 ب.ظ

میگم اون آف دستتون رسید؟
یه کاری بکنید دیگه!من غیر مستقیم تلاشمو کردم!

بلی گرفتم. سعی می کنم. ولی باور کنید وقت نمی شه! اگه وقت شد حتما می رم سراغشون. البته با این وضعیت احتمالا اونجا وضع به گند کشیده می‌شه!

همت شنبه 23 شهریور 1387 ساعت 09:47 ق.ظ http://heyatonline.blogf.com

واااااااااااااااااااااااااااااااااااای

:دی شما نیز به خطرش پی بردید؟

زرایر دوشنبه 25 شهریور 1387 ساعت 12:50 ب.ظ

سلام

خطر کو ؟ کجاست ؟ منم خطر میخوام !
شما با دخترا چت می کنی ؟ شرم آوره

من هیچی از کامنت های بالا نفهمیدم که زندگی کی در خطره !‌ فاطمه جان یا آقا میلاد باید کاملا شرح دهید .

الان شما کجا تشریف دارین؟ :دی
منم نفهمیدم هنوز :دی

دوست دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 04:23 ب.ظ


وای میلاد. الآن اگه بخوای چنین چیزی بنویسی، چه چیزایی بهش اضافه می کنی؟

نمی دونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد