یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

باد بهشت می‌وزد ...

ای ز تو خورده صد رقم دفتر داستان دل
یاد نگاه ابریت حرمت آستان دل
عطر حضور پاک تو هم‌چو دم مسیح شد[۱]
زان که ز بوی موی تو زنده شد ارغوان دل
ماه منیر من دگر ماه چه خواهد آسمان
تا که تو جلوه می‌کنی در شب آسمان دل
ای ز تو زنده شد دلم کن مدد این غریق را
غرقه شدم ز مهر تو در یم بی کران دل
دم به دم آتشم بزن ای مه جان‌فزای من
خامُشی‌اش هلاک من، آتش جاودان دل
باد بهشت می وزد از چمن جمال تو
مرغ دلم بدین هویٰ رفته از آشیان دل
خم شده تا به خاکِ تو سر برساند این کمان
جور و جفا نکرده خم، قامت چون کمان دل
از گذرت ز کوی دل سایه به خاک ما فتد
سایهٔ تو به خاک ما، مایهٔ امتنان دل
بیم جهان ز دل جدا در حرم پناه تو
سُنبلِ  گِرد عارضت، گشته چو سایبان دل
شعر صبا گر از تو بر پردهٔ عرش نقش زد[۱]
حاصل خون دل شد و دیدهٔ خون فشان دل


توضیح:

۱- ابیات مشخّص شده دارای اشکال وزنی هستند.

۲- وزن عروضی شعر: فاعلتن مفاعلن فاعلتن مفاعلن


نظرات 14 + ارسال نظر
علی احمدی یکشنبه 17 شهریور 1387 ساعت 11:53 ب.ظ

ای زتو زنده شد دلم کن مدد این غریق را
یکم آهنگش با بقیه فرق نداره ؟
شعر صبا گر از تو بر پرده ی عرش نقش زد
هم یکم اهنگش یه جوریه
وزنش رو نمیدونما وزن کشی از وقتی به این نتیجه رسیدم ده دور کلاغ پر دور استادیوم آزادی از شعر گفتن اسون تره یادم رفته!!!
این بیتو خیلی خوشم اومد :
باد بهشت می وزد از چمن جمال تو
مرغ دلم بدین هوی رفته از آشیان دلم

وزنش اینه: فاعلتن مفاعلن فاعلتن مفاعلن
اولی اصطلاحا «اختیار» شاعری داره، اما دومی اشکال داره (در اصل یه چیز دیگه‌ای بود که قبل گذاشتن در این‌جا تعویض نمودمش!)

علی یکشنبه 17 شهریور 1387 ساعت 11:55 ب.ظ

اشیان دل نه اشیان دلم!!!!!!!

مشخص بود!

زرایر دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام

اومدم اول بزنم و بنویسم بدون شرح ! که دیدم یکی زبل تر از من پیدا شده !

علی آقا محکوم به مرگ شدین رفت پی کارش !!!

ببین چه این اول شدن مهمه که بچه مردمو به خاطرش تهدید می کنم
-------
پس فقط میشه نوشت : « بدون شرح ! »

نمی دونم چرا تازگیا از این بدون شرح خوشم اومده !!!‌ ( از اون شکلک فکر کردنیا ! )

بله دیگه؛ بالاخره می‌گن گهی زین به پشت و اینا (الان اینجا مصداقش بود یا نه؟؟‌ :دی)

افشین دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 01:59 ق.ظ

قشنگ بود
استفاده از صامت های یکسان توی بعضی مصرع ها
خیلی ماهرانه بود

اختیار دارین. یه نمه به اینش فکر شده بود. امّا فقط در همین حد.

فاطمه دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 07:55 ق.ظ

میشه گفت از شعرای خوبت بوده.

ولی اگه گفتی کدوم بیتشو دوست داشتم یا خوشم اومد؟

(علی جان من هنوز با شما کار دارم ها)

باز هم من مال خودمو می‌گم:
باد بهشت می‌وزد از چمن جمال تو ...
(دست از سر پسر مردم بردار! :دی)

همت دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 11:34 ق.ظ http://heyatonline.blogf.com

واقعا لذت بردم

تشکر!

فاطمه دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 03:24 ب.ظ

غلطه میلاد جان.
یه حدس دیگه هم میتونی بزنی

شاید:
بیم جهان ز دل جدا در حرم پناه تو
سُنبلِ گِرد عارضت، گشته چو سایبان دل

علی دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 06:50 ب.ظ

راست میگن!
چه کار دارین با من؟!
یه نفر که حکم مرگمو صادر میکنه!
گفتم که حرف مرد یک کلام!!
هیچ ضمانتی نداره که من عکسو بدم بعد اخرش چیزی هم به من برسه!!!!

عجب!
کلا خطرناکه حسن! شما سعی کنید حکم مرگ براتون صادر نشه :دی

زرایر دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 08:32 ب.ظ

اینجا عکس رد و بدل می کنن ؟‌ ( از اون شکلک مشکوک ها !!! )‌چشمم روشن فاطمه جان ! اگه وقتی اومدم تهران پوستتو نکندم ؛ توش پر کاه کنم !!!

نه بابا
عکس مطلب پایینی رو می‌خوان بفرستن واسهٔ خانم والده :(

فاطمه دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 09:58 ب.ظ

علی جان ضمانت رو شما تعیین کن چی باشه ، تا من ببینم میتونم از عهده اش بر بیام یا نه.

زهرا جان شما نمیتونی کاری کنی، خیالت تخت

شما زهرا خانم رو دست کم نگیر!

امیرحسین دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 10:10 ب.ظ

سلام میلاد جوون
من اصولا تو وبلاگا شعر ها رو نمی خونم.
حوصله ندارم.
یعنی اگه هم بخونم چیزی نمی فهمم.
من و ارغوان آپیم.
بدو بیا.

الان می‌دوئم می‌آم داداش کوچولو!

علی دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 10:17 ب.ظ

ببینید زندگی خرج داره!
مسئولیت 32 سر عائله با منه!
دیگه خودتون حساب کنید ضمانتش چقدر میشه!!

ســــــــــی و دووووو؟ :دی شیرینی شو ندادین ها!

زرایر دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 10:27 ب.ظ

فاطمه جان بگیر که اومد :

پاق .... پوفششششششششششش ... دنگ ! شپلخ !

دیگه کارت تمومه

اوه!

فاطمه دوشنبه 18 شهریور 1387 ساعت 10:59 ب.ظ

نه دیگه.هر چی شما قیمت بدی ، من از همین میلاد میگیرم.
دیگه خودت حساب کن.ببین چی میخوای .
بعدشم تو ضمانت میخوای.حالا چه ضمانتی میخوای من نودانم.
دگر خود دانی .من خواستم در این راه خیر قدمی برداشته باشم(عکس رو رد کن بیاد من .....ندارم)

زهرا جان شما میای دیگه نه؟؟

من چه کاره بیدم!!؟؟ شما دارین منو بدبخت می‌کنید هزینه‌های اجراییش رو هم باید بدم؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد