یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

هر جا باشی می میری!

کلا عنوان متن ربطی به خودش نداره. برام جالبه، کلهم در یه جور نفهمی مفرط فرورفتیم که سخن بهمون نمی‌رسه؛ نه امروزیش، نه دیروزیش، شایدم نه فرداییش! خدا به داد برسه اون وقتی که روز عمل می‌شه. یعنی با این وضع از ما کاری بر میاد؟

واقعا کجای کاریم؟ چی انتظار داریم از زندگی که داریم این جوری دست و پا می‌زنیم؟

به قول دوبلر جان وین: «به مولا علی هممون آخرش زیر سنگیم!»


أینما تکونوا یُدرککُّمُ الموت، و لو کنتم فی بُروج مُشَیَّدَة ... فمالِ هؤلاء القوم لایَکادون یَفقَهون حَدیثاً؟


چه‌مون شده که حرف حالی‌مون نمی‌شه؟


+++

و چون پیامبر به سرزمین گنه‌کاران قدم نهاد، در پی سایه‌اش گل‌ها شکفتند و زمین آباد گشت.

و ندایش دادیم: «در این سرزمین اقامت‌گاهی از خود به جای مگذار و زنی به هم‌سری اختیار مکن، و فرزندی باقی مگذار؛ چرا که این مردمان آنان‌اند که فخرشان به کثرت معاصی‌شان است و چون گناهی مرتکب شوند، در پاسخش گناهی اعظم می‌کنند. این‌جا جایی است که زمینش را به گناه سنگین کرده‌اند و خاکش استخوان پوک شدهٔ مردان خداست و درختانش نابارورند و جوی‌بارهایش از اشک ستم‌دیدگان جاری‌است و آسمانش یک‌سره خشکی است و هوایش نفس‌گاه دم و بازدم اشقیاست و بوی تعفّن‌اش عرش را به لرزه درآورده.»


این‌جا، ناکجاست.


نظرات 5 + ارسال نظر
فاطمه شنبه 12 مرداد 1387 ساعت 06:57 ب.ظ

به به به به........... به به به به

وبلاگ نو مبارک.چه میکنه این میلاد.(پست آخر گفتم که باحالتر بشه)

ولی خواهشا یه فکری برای شکلکا بکن(البته من دیدم که هست برای بلاگ اسکای)

در ضمن قالبتم عوض کن.برو به این سایته
nightskin.com
برای بلاگ اسکای هم قالب داره.

مبارکی از قدم مهمونه.
رفتم توی کار قالب

فاطمه شنبه 12 مرداد 1387 ساعت 07:26 ب.ظ

هوراااااااااااااا شکلک

کلا من از شکلک نداشتنش بیش‌تر خوشم می‌اومد اما در هر حال الانم برای پاسخ دادن نمی شه از شکلک استفاده کرد

روح مجهول یک اواره شنبه 12 مرداد 1387 ساعت 08:58 ب.ظ

از خود بیگانه شده ایم و در افکار بزرگ و کوچکمان که همه بوی حب ذات و حب نفس می دهد دست و پا می زنیم...دو دسته ایم...یا در مردابی از فکر های پوچ غرقیم و هیچ یک زیبایی آسمان را ندیده ایم و تمام زندگیمان مماس بر محور مجهول ها بی هیچ تمایلی به بالا سپری میشود یا آنان که از شوق آسمان بر مرداب ها فائق شده ایم و با کشتی از جنس نجات ،مرداب نشینان را به بیرون میکشیم و باید امید داشته باشیم که به زیر مرداب نکشنندمان که طبع مرداب پست است و از جنس هبوط..
البته متوسطان بیچاره ای هم هستند که بین مرداب و اسمان در نوسانند و بین ان مرزها دست و پا می زنند ..که فکر کنم شامل حال من بشود!
و اکثرمان هیچ ایده ی درستی از این که چرا اینجا تبعید شده ایم نداریم و به همراه گردباد نادانی به هر جا می کشاندمان!
* و واقعا " کان الانسان ظلوما جهولا"
*حالا پیشرفت کردید!ولی حالا چرا اینقدر نا امیدانه؟
همین مطلبو از نوع مثبتش که بگید در ضمیر ناخود آگاهتونم تاثیر بهتری میذاره!حالا مثبتش چطوریه !؟بیابید این وسط پرتقال فروش را !(یعنی به هوش سرشارتون! واگذار میکنم)
*منبع حدیث بذارید لطفا!
*یه طومار از اب در اومد کامنتم!
یا حق

پیش‌رفت که چه عرض کنم! منبعش 78 نساء‌ بود. البته اون سه نقطهٔ وسط به این معناس که یه قسمت حذف شده. اگر مثبت بود که مثبت می‌نوشتم! منفی بود که منفی نوشتم

پویا روحی شنبه 12 مرداد 1387 ساعت 10:32 ب.ظ http://delsoookhte.blogfa.com

" بهترین باشید "
" 20 توصیه بسیار مهم برای موفقیت مالی "
اینها عناوین جدیدترین مقالات سایت هستند . شما که تو خبرنامه عضو نمی شوید و حتی مشترک RSS ما هم نمی شوید ما هم برای اینکه خواننده های خوب رو همچنان داشته باشیم مجبوریم هر بار براتون کامنت بگذاریم .
شما می دونید خواندن RSS با یک فید خوان چه مزایایی داره ؟
در ضمن اگه تمایل داشتید تو یکی از پست هاتون این مقاله ها را به دیگران هم معرفی کنید و لینک اش را بگذارید تا دیگر دوستان هم استفاده کنند .
می دونید که معرفی مقالات مفیدی که برای اولین بار در اینترنت منتشر می شود در وبلاگ شما باعث افزایش رنکینگ وبلاگ شما در گوگل می شود .
آدرسهای مقالات :
http://delsoookhte.blogfa.com/post-179.aspx
http://delsoookhte.blogfa.com/post-180.aspx

ایده سه‌شنبه 9 مهر 1387 ساعت 02:08 ب.ظ

این پستت منو یاد اون سری داستانای ۵۵ کلمه ای انداخت. یکیشونو خیلی میدوستیدم. به نام the caretaker و یاد این داستان افتادم... البته اگر خونده باشیش.

خوندمش. در وبلاگ یکی از دوستان دیدمش. :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد