یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

پروژهٔ عقد!

امروز و فردا قراره با هم پروژهٔ عقد اجرا کنیم! فردا شب عقد خواهرمه و در نتیجه الان خونه یه آشفته بازار به تمام معناس.
از یه طرف هنوز دو سه تا از کارتای آشناها رو ندادیم، از یه طرف پارچهٔ سفره کثیف شده.
خلاصه مصیبتی شده. ما که آخر نفهمیدیم این سفرهٔ عقد با داماده یا عروس. چون عروسیه داییم که بود، بازم سفره رو ما درست کردیم، حالام باز ما درست می‌کنیم.
حالا چلهٔ تابستونی، به جز این خودمم تحویل پروژه دارم. استاد خیلی ریلکس پروژه رو گفته تا آخر شهریور جوابشو نمی‌دم، از اون‌ور این درس پیش‌نیازه و ما باید بر مبنای نمره‌ش انتخاب واحد بنماییم. استاد در حد تیم ملّی نمره می‌ده. یعنی همینو بگم که هنوز نمرهٔ دو ترم قبلیا رو نداده.
خدا به دادمان برسد!