- طرف شده نفر دوم کلاس میآد دروغکی میگه افتضاح دادم. مگه من محتاج شنیدن نتیجهٔ تو بودم که اومدی سر صحبت رو با من باز کردی و دروغ گفتی؟ که چی بشه؟
- آقای فلانی توی جمع شما تازه وارده، باشه، حالا باید حتماً دست بندازینش و یه کاری کنید که بفهمه قرار نیست پذیرش در کار باشه؟
- توی چشمات نگاه میکنم و میگم دست از سرم بر دار، بعد از سر کوچه که میپیچم زنگ میزنی بهم؟ اصلاً تو شمارهٔ منو از کجا آوردی؟
- به تو چه که من با کی میخوام برم کجا؟
- فکر میکنی مثلا اینکه از من یه ماه و نیم بزرگتری یعنی عقلتم بزرگتره؟ نه داداش من، بزرگی به خیلی چیزاس، فقط به سبیل نیست.
- آخه بیچاره، اگه واقعا انقدر محتاج توجهی که نباید بیای سراغ من!
- تو که خیلی حسّ تجدّد میکنی و بنز فلان سوار میشی و خونهت فلان جاست و بالای ۱۰۰۰ متره، حدّاقل به این تیریپت گند نزن و وقتی که با خانمت میآی بیرون صداش نکن. لازم نیست همه بدونن تو چقدر مسلمونی که حتّی حاضر نیستی اسمشو صدا بزنی جلوی نامحرم.
- خب، قبول، فهمیدیم که خیلی مؤمنی، لازم نیست تا نگاهت میکنیم سر نمازت ح ها رو از ته حلقت ادا کنی.
- این چه وضعشه که تا یه بارون میآد خیابون ما میشه رودخونه؟
- دختر خوب، تو که عکسات توی گوشی همه داره میچرخه، مگه مجبوری برای همهٔ کسایی که میدونن فیلم بازی کنی و فقط چشمات پیدا باشه؟
- برات گوشی موبایل خریدن یه میلیون تومن، لپتاپ داری سه میلیون تومن، ماشین ۷۰ میلیونی زیر پاته، بعد میای توی محیط دانشگاهی که بچهٔ شهرستانی توش میآد و شاید برای کرایهٔ خونهٔ دستهجمعیش شبا مجبور باشه کار کنه (شاید که نه، حتماً) میگی وضع مالیم خرابه؟ واقعاً که!
- چقدر الکی غر میزنم این روزا به همه چی! اه!
دوست دارم که بر گردم توی رویت بگویم حالم از قیافهٔ مضحکات به هم میخورد. و خوشم میآید که تو هم بر میگردی و توی چشمهایم نگاه میکنی و با خونسردی میگویی به ---م [۱].
یادم نمیرود که چهطور هر بار تنها لمس پوستت کافی بود تا لرزشی به جانم بیُفتد. چه لحظههایی که با هم سپری کردیم! چه جاهایی که با هم نرفتیم! تو در خصوصیترین لحظههای من حضور داشتی، و من شاید تو را به اندازهٔ تمام عمرت میشناختم. اگر دست خودم بود، حتّی به حمّام هم میبردمت!
احساس خاصّی که با گذشتن سرم بر روی قلبت پیدا میکردم را خوب یادم است. همیشه گویی در مقابل پوست من سرد بودی. صدای قلبت را که چنان آرامشبخش در گوشم طنینانداز میشد را هنوز هم میتوانم در گوشم بشنوم.
پسنوشت:
۱. قبلاً عنوان مطلب بود «عاشقانهای برای عزیز از دست رفته»، امّا چون دوستی که ساعتم دستش بود بهم پسش داد، میشه گفت عزیز بازگشته.
۲. میشد کلّی ادامه داد و لوسترش کرد؛ امّا چون از این عاشقانههای بیمزّه در وصف همه چیز (از نوشابه گرفته تا دوش حمّام - خودتون فکر کنید چهطور برای دوش میشه نوشت، من قصد ندارم بگم - و ملحفهٔ تختِ خواب) وجود داره (به جز گویا همین ساعت مچی که اینم من با نوشتن به اصطلاح خزش کردم)، دیگه به قولی لوث میشد و گندش در میاومد. پس باقیش رو خودتون میتونید تصوّر کنید. ؛-)
۳. این مطلب رو میتونید به عنوان یک طنز بیحوصله طبقهبندی کنید.
به این نتیجه رسیدم که هر سال از زندگیم، حدّاقل یه آهنگ یا خواننده یا گروه بوده که بیشتر از بقیه باهاش حال میکردم. خیلی از اینا چیزاییه که شاید چندین ساله گوش نکردم، یا شاید الآن ازش بدم بیاد. امّا برای ثبت شدن، اینجا چیزی که نسبت به ده سال از زندگیم (یعنی از اوّل ۷۶ تا آخر ۸۵) به نظرم اومده رو میذارم. قطعا چیزایی هست که فراموش کردم، و به همین دلیله که تا بقیهش رو هم یادم نرفته میخوام اینا رو اینجا بذارم.
سال | هنرمند / گروه | تکآهنگ |
۷۶ | Sting و Models | Fragile |
۷۷ | Vangelis | Monastery of la Rabida |
۷۸ | مدرنتاکینگ و Sting | [۱]Shape of My Heart |
۷۹ | Brian Adams، شادمهر عقیلی، و محمّد اصفهانی | Summer of 69 |
۸۰ | Satellite One [۲] و Celine Dion | Coco Jamboo |
۸۱ | Backstreet Boys و سیاوش قمیشی | [۳]I Wanna Be With You |
۸۲ | عصّار، مایک اولدفیلد، و Enya | حال منِ بیتو |
۸۳ | شجریان و سیما بینا | تصنیف دودِ عود |
۸۴ | حسین علیزاده و کیهان کلهر | جامهدران از نینوا |
۸۵ | Apocalyptica و شجریان | Somewhere Around Nothing |
۱- این آهنگ برای تیتراژ فیلم Leon: The Professional هم استفاده شده بود. البتّه مقصود از Sting بیشتر The Policeهست.
۲ - بعدا اسمش شد Mr. President؛ ولی یادم نیست که آهنگ Coco Jamboo رو به اسم اولی خوندن یا دومی.
۳- الان یادم نیست مال کدوم آلبومشون بود.
محرّک اصلی نوشتن این پست شنیدن آهنگ Fragile بود که یه زمانی خواهرم زیاد گوش میکرد و به تبع منم ازش گرفته بودم و گوش میکردم.
حالا که سیدیهای قدیمی خواهرم رو میشنوم، برام بسیار خاطرهانگیزه. در ادامهٔ مطلب شعر و Lyric هر کدوم از این آهنگهایی که خواننده دارن رو میذارم. و چقدر پیدا کردن آهنگ Summer of 69 برام دردسر ساز شد (چون فقط یه تیکه خاصی از شعرش رو یادم بود)!
بنا به دلایل نامعلومی این پست برای چند تا از خوانندهها تکراری شد. چه کنم دیگه، شرمنده.
ادامه مطلب ...عجب دنیاییاست این دنیای وبلاگ! میتوانید در زمینههای مختلفی در آن فعّالیّت کنید و در جاهای مختلفی غرق شوید! مثلا میتوانید دوستهای وبلاگی جدید پیدا کنید و چنان با وبلاگهای آنها (که هر کدام خود یک دنیاست) مشغول شوید که از زندگی غافل شوید.
یا میتوانید برای نوشتن یک مطلب به خصوص چنان غرق فکر کردن شوید که زمان برایتان مثل برق و باد بگذرد.