خودش را کشت. خودش را کشت برای این که در این مسلخ اعتماد کسی را به خود جلب کند. آخر سر جوابش این بود: اعتماد میخواهی، سیری چند؟
تا به حال به رفتار الکترون در یک مولکول توجه کردین؟ یک الکترون معمولا در داخل مولکول جایی مستقر میشه که بیشترین سهم از بار مثبت رو به دست بیاره و کمترین برخورد رو با الکترونهای دیگه داشته باشه. هیچ وقت دو الکترون رو در حالی نمیبینیم که با هم دیگه مبالهای داشته باشن. همیشه الکترونها میگردن و میگردن تا از هم فاصلهدارتر بشن و سرعتشون رو زیادتر میکنن. وقتی تماسی با الکترون دیگه برقرار کنن ناگهان میپرن عقب و از این تماس میکشن کنار. طبق نظریهٔ مدل اوربیتالی، هر وقت الکترونی در یه اوربیتال مستقر بشه، احتمال حضور الکترون دیگه در اون ناحیهٔ فضایی به کمتر از نصف میرسه.
حالا یه اتوبوس رو تصور کنید. اگه اتوبوس خالی باشه و یه نفر سر اتوبوس نشسته باشه، شما کجا میشینید؟ آیا میرید کنارش، یا در دورترین نقطهٔ ممکن میشینید؟ آیا میشه که وقتی جایگاهی داشته باشین که فقط به یه نفر بازده بده، اونو به خاطر کس دیگهای واگذار کنید؟ آیا اگه وقتی توی خیابون حالتون خیلی خرابه، یه غریبه میخواد محبتی کنه، پس نمیکشید؟ آیا در سرعت زندگی ارتباطتون رو با اونها که مهم هستن از دست ندادین؟ آیا اگه به جایی برید و بفهمید تنها نیستین، احتمال دراز شدن مدت حضورتون کم نمیشه؟
حالا به نظرتون آیا جامعهٔ ما الکترونی هست یا نه؟
میلاد که تصمیم دارد جهت رفع تنوع مقداری فایلبازی بکند با یکی از دوستان به تبادل فایل مشغول میشود. در همین اثنا آنتی ویروس صفحهای باز کرده پیغام میدهد:
هشدار: فایل دریافتی حاوی ویروس میباشد.
میلاد در حالی که استخوانهای گردنش را به اطراف تکان داده[1] دستمال یزدی مادر را به امانت میگیرد و میگوید: داااش! ما خودمون ویروس کشیم!
و فایل دریافتی را باز میکند.
آنتی ویروس پیغام میدهد:
هشدار: من خودم دوازده ساله اینکارهم، اگه این فایله رو باز کنی بیچاره میشیا!
میلاد که کلا حرفش به گوش کسی بدهکار نیست(!)، فایل مذبور را باز نموده و لحظهای بعد کامپیوتر منفجر میشود.
لازم به ذکر است کامپیوتر میلاد مذبور تنها 23 روز پیش دقیقا بلای مشابهی سرش آمده بود.
میلاد پشیمان است. اما به قول یکی از فیلمها پشیمانی سودی ندارد.
او که مجبور به جبران این خسارت است، حال دو ساعت را صرف نصب ویندوز و ما یتعلق به مینماید تا یاد بگیرد دیگر از این کارها نکند.
پسنوشت:
1- با انجام این عمل صدایی موحش تولید میشود که میلاد امیدوار است جذبهاش را زیادتر کند.
2- این حرکت رو من انجام ندادم خوشبختانه :دی
اول از همه عنوان این پست یعنی چی؟ خودم هم نمیدونم. میتونه دو تا معنی داشته باشه: 1. ما همهمون خیلی کار درستیم. 2. ما همهٔ کارامون خیلی درسته. دیگه انتخابش با شما.
نمیدونم چرا بعضیا نمیتونن قبول کنن که اشتباه کردن. آقاجون، قرار که نیست همیشه همه درست بگن! اگه همه درست میگفتن از اونجا که به عدد فلاسفه نگرش فلسفی داریم و تفریبا به اندازهٔ یکسوم این تعداد نظریات متناقض وجود داره، جهان کلا تناقض میشد.
آخه برادر من، خواهر من، پدر من، مادر مان، بپذیر اشتباهتو. وقتی که خودت علنا میبینی داری اشتباه میکنی، خب لازم نیست حتما با پافشاری فقط خودت رو تحمیق کنی و اصرار کنی که نه، نظر من درسته.
باور کن حرف مرد یکی نیست!
به این فکر میکردم که وجه اشتراک گل و سیگار اینه که هر دو بعد از اینکه به زندگی درمیآن به سرعت تموم میشن.
خدایا، وقتی ما رو خلق میکردی، داشتی گل میکاشتی یا سیگار روشن میکردی؟