یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

مهر

این روزها هر چه آن تَه​مَه​ها می​گردم، اثری از موجود زنده​ای که از خاطرات مسخره​ی خود می​نوشت و جماعتی را می​خنداند نمی​بینم.

بعضی می​گویند بزرگ شده​ای. (خودت بزرگ شدی!)

بعضی می​گویند وضع جامعه خراب است (که البتّه سیاه نمایی​است!).

بعضی می​گویند تلخ شده​ای (من مثل عسل شیرینم، تلخی از خودتان است!).

بعضی می​گویند ...


نمی​دانم به حرف بعضی باید زیست یا به روایت خود؛ تنها می​دانم که تا مهر هست، امید باقی است.

نظرات 5 + ارسال نظر
molden پنج‌شنبه 1 مهر 1389 ساعت 01:29 ق.ظ

همین هایی که گفتی عالیست. که البته اگر نظری باشد باید به روایت خود زیست و چه عالی که به هر بهانه ای هنوز امیدت باقی است...

باید ... بلی. مرسی. :-)

همت پنج‌شنبه 1 مهر 1389 ساعت 02:19 ب.ظ http://heyatonline.blogfa.com

ممنون که این امید رو منتقل کردی

خواهش :-)

دانیال جمعه 2 مهر 1389 ساعت 02:54 ق.ظ http://dmind.persianblog.ir/

مهر و امیدتم مالِ خودت

پس چی، فکر کردی می‌دمش به تو؟ :دی

جووجو یکشنبه 4 مهر 1389 ساعت 12:03 ب.ظ http://jjojo.blogfa.com

بمان و خوش بمان که در نبود تو من و منها به سوگ خواهیم نشست...به دلت گوش جان بسپار

آخه جان که گوش نداره! چون نمره​ی ۱۲ آورده بود خونه، باباش جفت گوش​هاش رو برید.

قلم پنج‌شنبه 6 مرداد 1390 ساعت 05:27 ق.ظ

آدمها از ظن خودشان یار ِ آدم میشوند..
نه میدانند درون ِ آدم چه خبر است ، نه زیاد خبر از پیرامون ِ آدم دارند.
هیچ دو لحظه ی آدمی شبیه نیست..
( اصولا از دید گاه عصب شناسی هم ، بعضی ها قائل به این قضیه اند که در حیطه ی موجود زنده ( منظورم موجود زنده است نه نویسنده ی وبلاگ :دی ) تکرار وجود ندارد....هیچ دو لحظه ای شبیه هم نیست...تغییر ناگزیر است.مهم این است که این تغییر ، چه تاثیر مثبتی بر کل کیهان میگذارد...و ایا تاثیر مثبتی میگذارد.

هیچ دو لحظه‌ای یک سان نیست، امّا شاید بعضی اوقات لحظات گذشته از لحظات حال خوش‌حال‌تر باشند.
هر چند که شخصاً موافق زیستن در گذشته نیستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد