امروز نگرانم، بیش از پیش. بیش از آنچه فکر میکردم. امّیدم آن است که نشود آنچه فکر میکنم بشود.
جدال عجیبی است این جدال بین عقل و احساس: آگاهی قلبی و آگاهی عقلی وقتی به جدال هم میروند نمیدانی کدام را باید رها کنی و پشت کدام بایستی تا در تیم برنده باشی. نمیدانی. نمیدانم.
نگرانم ! مانند 5دقیقه ی انتظاره قبل از آمپول ..
مخصوصاً وقتی که تمام هفتهی گذشته را آمپول خورده باشی!
خوب مگر عقل پشت احساس نیست؟
مگر عقل پشت احساس هست؟
سرگردانی و بی خبری و میان دو چیز ماندن...
ماندن میان تیغ و آتش ...
اقا !
اینجا یک عدد کامنت عریض و طویل نصب نشده بود آیا ؟
مث این که واقعا پیر شدم ....
سلام
نه بابا، کامنت درازی نبود! یا من ندیدم :دی