احتیاج دارم به دعای هر کسی که این مطلب رو میخونه، برای یکی از عزیزترین دوستانم که در این اوقات در بیمارستان بستری شده و حالش میتونه به راحتی خرابتر و وخیمتر بشه.
سلام. راستش نمی دونم چی بگم. من برای دوستت دعا می کنم. اما وقتی که اون پست مربوط به اطلاعات بیشتر رو خوندم یاد پست خودم افتادم:«پرسش» هیچ وقت فکرش رو هم نمی کنیم که چقدر ساده ممکنه همه چیز از دست بره. بهترین دوستمون و یا نزدیک ترین کسمون. من هم شرایط مشابهی دارم. برای دوست من هم دعا کنید.
بله، کمی از نظر محتوا مربوط بود. مخصوصاً سؤالهاش. حتماً دعا میکنم.
چرا، اندکی بهتره. کمی راه میره، داروهایی که بهش دادن کمکم دارن تموم میشن، صورتاش بهتر شده و تقریباً دست چپش شروع کرده به حرکت. انشاءالله از امروز هم فیزیوتراپیاش شروع میشه.
خوشحالم که حال دوستت بهتر شده. امیدوارم کاملاً خوب بشه. و امیدوارم حال همه ی بیمارها خوب بشه. و کسی هم بیمار نشه. چقدر امید داریم ما ولی خب... . یاد شعر یکی از دوستان(امید) افتادم که توی وبلاگش نوشته بود: «محال است آرزو اما کمی زیبا...» به هر حال اگه امید نداشتیم که دیگه هیچی نداشتیم. هرچی باشه از صندوق هدایای زئوس فقط امید بود که حشره ی خوبی بود!
آرزو ... و امید الزاماً یکی نیستند. بگذریم، این چند وقته همهاش کارم شده مخالفت ... ما امیدواریم بهتر شود، امّا آرزومندیم هیچگاه گزندی بر او نیاید.
سلام. شب یلدات مبارک و یلدای همه مبارک. من الآن باید برم سراغ تدارکات. یک چند دقیقه ای در رفتم اومدم باید زود برگردم. نوه هامون شب دارن میان خونمون!!!هنوز هندوانه رو پاره نکردم. تموم که شد، فردا عکس هاش رو رو وبلاگم می گذارم. فعلاً!
انشالله حالش خوب میشه به خدا توکل کنید وامیدتون به او باشه
مرسی.
دعا میکنیم...
زیاد اما در دلمان و آرام...
امید که بهتر بشه...
مرسی از دعات.
امیدوارم خوب بشن
مرسی.
لبت،
لبه ی پرتگاه،
آن جا که باید بگیرم...
یا
پرت شوم.
دعا میکنم
دعات را سپاس.
اللهم اشف کل مریض....
بسیار ممنون
ایشالا خوب میشن!
دعا می کنیم اگه دعامون قابل قبول باشه.
مرسی از دعا
روزگار عجیبی است
دعای ما بدرقه دوستتان همراه با آرزوی سلامت کاملش. باشد که مقبول خدا گردد
ان شاء الله. ممنون از دعا.
سلام.
راستش نمی دونم چی بگم. من برای دوستت دعا می کنم. اما وقتی که اون پست مربوط به اطلاعات بیشتر رو خوندم یاد پست خودم افتادم:«پرسش»
هیچ وقت فکرش رو هم نمی کنیم که چقدر ساده ممکنه همه چیز از دست بره. بهترین دوستمون و یا نزدیک ترین کسمون.
من هم شرایط مشابهی دارم. برای دوست من هم دعا کنید.
بله، کمی از نظر محتوا مربوط بود. مخصوصاً سؤالهاش. حتماً دعا میکنم.
حالشون چطوره بهتر نشدن؟
چرا، اندکی بهتره. کمی راه میره، داروهایی که بهش دادن کمکم دارن تموم میشن، صورتاش بهتر شده و تقریباً دست چپش شروع کرده به حرکت. انشاءالله از امروز هم فیزیوتراپیاش شروع میشه.
خیلی خوشحال شدم این رو از صمیم قلبم میگم...
البته شاید صمیم قلب من کمی کم عمق باشه... :))
مرسی.
عمیقتر از قلب آدم هم داریم مگه؟
خوشحالم که حال دوستت بهتر شده. امیدوارم کاملاً خوب بشه. و امیدوارم حال همه ی بیمارها خوب بشه. و کسی هم بیمار نشه.
چقدر امید داریم ما ولی خب... .
یاد شعر یکی از دوستان(امید) افتادم که توی وبلاگش نوشته بود:
«محال است آرزو
اما کمی زیبا...»
به هر حال اگه امید نداشتیم که دیگه هیچی نداشتیم. هرچی باشه از صندوق هدایای زئوس فقط امید بود که حشره ی خوبی بود!
آرزو ... و امید الزاماً یکی نیستند.
بگذریم، این چند وقته همهاش کارم شده مخالفت ... ما امیدواریم بهتر شود، امّا آرزومندیم هیچگاه گزندی بر او نیاید.
امیدوارم به زودیه زود خبر بهبودشو بهمون بدی
:)
مرسی، بهتره ولی حتماً وقتی خوب خوب شد خبرش رو میدم.
سلام
خوبی؟
شب یلدات مبارک
به ما که سر نمیزنی ما باید بیام اینجا تبریک مخصوص بگیم
مرسی :) شب یلدای شما هم. اتّفاقاً پیش از این که بیام تو وبلاگ خودم اومدم تو مال شما!
سلام.
هنوز هندوانه رو پاره نکردم.
شب یلدات مبارک و یلدای همه مبارک.
من الآن باید برم سراغ تدارکات. یک چند دقیقه ای در رفتم اومدم باید زود برگردم. نوه هامون شب دارن میان خونمون!!!
تموم که شد، فردا عکس هاش رو رو وبلاگم می گذارم.
فعلاً!
یلدای همه مبارک. مرسی.
یه گاز هم از طرف من بزن ..
حسودیمان شد
چرا به من تبریک نگفتی شب یلدارو ؟
گفتم که؟!
وب من دو نویسنده شد
آهاین. مبارک است. ایشالّا دو نویسنده بودنش کلّاً ادامه داشته باشه!
ایشاا..
:)
میلاد نمی خوای آپ کنی ؟
آدر تموم شده
میخوام، ولی نمیشه! :دی
علیک سلام!