یک شب مه‌تاب

یک‌ شب، مه‌تاب در اتاقم خزید و تا جلوی صندلی پشت میزم پیش آمد. باد به آرامی مرا در خواب نوازش کرد و گویی نفس سردش موهای پشت گردنم را راست کرد. بی‌اختیار از عمق خواب بیرون آمدم و چشم‌هایم را باز کردم.

آن‌جا، در گم‌ترین گوشهٔ اتاقم، تو نشسته بودی کنار دیوار. صورت‌ات را نمی‌دیدم. یک‌جور به خصوصی در آن تاریک-روشن اتاقم انگار می‌درخشیدی. حضورت چنان احترامی در من می‌انگیخت که نمی‌توانستم خطابت کنم.

آهسته از تختم پایین آمدم و با یکی دو قدم مقابلت رسیدم. روی زمین کنارت نشستم و چشم‌هایم را تنگ کردم تا به‌تر ببینمت. امّا انگار تو نمی‌خواستی دیده شوی؛ سایه‌ای صورت‌ات را در خود مکید و از من دورتر کرد.

دستت را به سوی من دراز کردی. قلبم برای لحظه‌ای در سینه ایستاد. برای یک لحظه، انگار نقش و نگاری تیره دیدم که بر دستت می‌دوید و نور را در خود گم می‌کرد. امّا وقتی پلک زدم، تنها انگشتان ظریف و سفید تو بودند که انگار از من طلب کمک می‌کردند - یا شاید هم از من اجازه می‌خواستند، برای چیزی، که آن‌موقع هنوز نمی‌دانستم چیست.

سرمای عجیبی در اتاقم خانه کرده بود و پشتم بی‌اختیار لرزید. پنجره را بستم و دوباره نگاهت کردم. هنوز تنم می‌لرزید. تو دستت را، انگار که از سردی من دل‌گیر شده باشی، قدری پس کشیدی و من مقابلت زانو زدم. دستت را گرفتم و با دو دست گرمم، سرمایش را به جان خریدم.

ابری سرگردان، نور مه‌تاب را از اتاقم دزدید و نور گریزان، برای لحظه‌ای دهان و لب‌هایت را روشن کرد که پوشیده از لب‌خندی عجیب بود. بی‌صدا، دستت را پس کشیدی و همین که انگشتانت از میان دستانم بیرون رفت، ناپدید شدی. چشمانم را بستم و خواستم دوباره بازشان کنم، تا از رفتنت مطمئن شوم، امّا وقتی چشمانم را باز کردم، صبح شده بود و من، در تختم، به سقف سفید اتاقم خیره مانده بودم.

این‌طور بود، که اوّلین بار، شیطان را دیدم.

نظرات 13 + ارسال نظر
shaahin چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 10:20 ق.ظ http://ravani.blogsky.com

من به وجود آنکه که نوشتی‌ کافرم!

هوووم! آیا کافری به این‌که هر انسانی یه جنبهٔ پلید داره؟ ممکنه درونی باشه، ممکنه بیرونی، امّا من اسمشو گذاشتم شیطان.

رایان چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 12:19 ب.ظ

منتظر داستان ملاقاتهای بعدیت هستیم!

من هم منتظرشم اتّفاقاً!

کوچولوترین ستاره چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 02:25 ب.ظ

من فکردم دخترک را دیدی.

شاید هم دیده باشمش!! مگه تفاوتی هم هست بینشون؟! :دی

کوچولوترین ستاره چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 02:26 ب.ظ

راستی سلام
چطوری؟

سلام راستی!
خوبم. تو چه‌طوری؟

رویا چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 03:41 ب.ظ

تو که نه جوابی می دی نه خبری ازت هست..پس کامنت نذارم بهتره

عجب! ای بابا! من که همه‌ش جواب می‌دم!
پست‌های خودم رو ولی فقط جواب می‌دم. قرار نیست که مال بقیّه رو هم جواب بدم که!

کوچولوترین ستاره چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 10:28 ب.ظ

عجب
مام خوبیم از آنجا که شما هی میپرسین :دی

:دی
شرمنده، خیلی وقت نمی‌کنم بیام نت این روزا

دانیال پنج‌شنبه 5 آذر 1388 ساعت 03:19 ق.ظ http://dmind.persianblog.ir/

عنوانش من رو یاده آهنگ شب مهتاب فرهاد انداخت.
گرچه ماله تو مه تاب هستش...
این شیطان خودت بود؟ و به نظرت ماله هر کسی فرق میکنه؟
چون ماله تو سفید بود و سرد.

آره، حالا که خودم هم می‌خونمش یادش می‌افتم. باید می‌نوشتم «یک شب، مه‌تاب»

همت پنج‌شنبه 5 آذر 1388 ساعت 10:18 ق.ظ http://heyatonline.blogfa.com/

در هر متنی به "مهتاب" که میرسم متوقف میشم
هنوز برام مشخص نشده چرا
به سختی ازش میگذرم و بقیه رو میخونم
اما عجب تصویر جالبی. چه شیطان زیبایی نشان دادی. تغریبا همون شیطانی که در ذهن من بود

:دی
خوبه. شیطان باید زیبا باشه. خواستنی. جذّاب.

رویا پنج‌شنبه 5 آذر 1388 ساعت 03:36 ب.ظ

مگه من گفتم پست های مردم رو جواب بدی؟؟

گویا، آخه تنها پستی که کامنت تو رو توش جواب ندادم اون پستی بود که نوشتهٔ همراز بود.

molden یکشنبه 8 آذر 1388 ساعت 07:33 ب.ظ

مه تاب گویا یادآور اون بخش-ه شیطانیه برای من اتفاقا کاملا برعکسه! همیشه روی این کلمه مه تاب یا مهتاب حساسم :دی
منم فکر میکردم دختر موبنفش باشه، من اونو شیطان نمیدونم. دوسش دارم! شاید بعدها کم کم این شیطان رو هم دوست داشتم! نمیدونم تا ببینم چی پیش میاد!!

باید دید چه پیش می‌آد!

کوچولوترین ستاره دوشنبه 9 آذر 1388 ساعت 01:32 ب.ظ

موفق باشی تو کارات {گل}

تشکر

کوچولوترین ستاره دوشنبه 9 آذر 1388 ساعت 06:36 ب.ظ

راستی بگو این شکل گل چنده من بخرم بذاری
این جا

والا فهمیدی به منم بگو

رویا شنبه 14 آذر 1388 ساعت 10:33 ق.ظ

کاری به اونش ندارم..کلا سایه ت سنگین شده.هر دیدی یه بازدیدی داره..اگه غیره این بشه سردی به وجود می یاد

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد