نمیدونم چه اتفاقی می افته و باید بیفته برای مخاطب این نوشته یا برای نویسنده ی این نوشته که یک حس ِ آدمیزاد از دوست داشتن به دوست نداشتن و بعد به تنفر برسه....
و این که "تصمیم " چقدر در اون دخیله.. و چقدر این امر خود آگاهه... هر چه هست باید خیلی ویرانگر ، عصیانگر و عجیب باشه....چون عبور از این مرز ها خیلی سخته ..
بیچاره!
واقعا! واقعا؟
mmmm,
maybe i should say me neither
maybe not. it really depends on who you tell this to.
Now it does, huh? does it?
نمیدونم چه اتفاقی می افته و باید بیفته برای مخاطب این نوشته یا برای نویسنده ی این نوشته
که یک حس ِ آدمیزاد
از دوست داشتن
به دوست نداشتن
و بعد به تنفر برسه....
و این که "تصمیم " چقدر در اون دخیله..
و چقدر این امر خود آگاهه...
هر چه هست باید خیلی ویرانگر ، عصیانگر و عجیب
باشه....چون عبور از این مرز ها خیلی سخته ..
حقّ با شماست. عبور از این مرزها سخته. خیلی.
گاهی اینجوری میشه دیگه!
بله دیگه! گاهی! بالأخره پیش میآد
تصمیم سختیه!
اوهوم.