به خاطر ...

وقتی که ناراحتی و حال و حوصله نداری، امّا به خاطر بقیّه سعی می‌کنی حالت خوب‌تر بشه، چه حسّی داری؟

نظرات 6 + ارسال نظر
al پنج‌شنبه 5 شهریور 1388 ساعت 01:17 ق.ظ http://scene.blogsky.com

حس بدی...

هوم

دانیال پنج‌شنبه 5 شهریور 1388 ساعت 04:21 ب.ظ

خفگی.

:)

molden جمعه 6 شهریور 1388 ساعت 12:38 ق.ظ

حس اینکه کاش زودتر تنها شی، حس لبخندای زورکی ناخوشایند. اما خب، خیلی هم بد نیست دیدن شادی کسی که به خاطرش خودت را نادیده میگیری. کاش باشند کسایی که اینو براشون بخوای!

آره، کاش باشن. هستن، ولی کاش بودنشون یه جوری تضمین بشه

کوروموزوم نا معلوم جمعه 6 شهریور 1388 ساعت 06:15 ب.ظ http://xxxy.blogsky.com

بستگی داره
به خاطر چه کسی خودمو خوشحال نشون بدم؟
به خاطر کسی که از ناراحتی من خیلی غصه میخوره؟
یا به خاطر کسی که برام هیچ اهمیتی نداره؟

کسی که برات مهمّه

کوچولوترین ستاره جمعه 6 شهریور 1388 ساعت 09:05 ب.ظ http://kochiktarinsetare.persianblog.ir/

اولش سخته ولی بعد من هم شاد میشم

خوبه.

زرایر دوشنبه 23 شهریور 1388 ساعت 07:49 ب.ظ

همون حسی که الان دارم!!!

عجب! چه بد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد