ما رفتیم و چند صباحی را به خود گذراندیم و دنیای وبلاگ را رها کردیم به حال خودش و آمدیم.
هنوز هم آدمها همدیگر را مورد قضاوت قرار میدهند.
هنوز هم ادب و تربیّت جایی ندارد.
هنوز هم مردم بر سر انتخاب کردن و انتخاب شدن ماندهاند.
هنوز هم سینهها چرکین است.
هنوز هم جومونگ پدیدهٔ ماست.
و گاهی با خود میاندیشم که هنوز هم ... ؟
در اجاقی،
- طمع شعله نمیبندم -
اندکشرری هست هنوز؟
زندگی جاری بود
مثل غم های شما
مثل غمهای ما
آخه هنوز هم همون آدما هستند که دارن همون زندگی رو ادامه میدن!
بله - متأسّفانه و خوشبختانه
یعنی قرار بود چند صباحی بری و برگردی همه چی درست شده باشه!!!! :))
خوبی میلاد؟
آرزوی محال که محال نیست!
حضور دوبارتون رو خوش آمد میگوییم :دی
راستی این قالبت چرا یه جوریه. بهت نمیاد. درهم برهمه. اما اون لوگوت خیلی محشر بود... بهت میاد. خوشم اومد. :دی
من تا حالا جومونگ نگاه نکردم. ولی همه خونواده عاشق سریالشن... اون شبایی که این سریالو نشون میداد من به معنای واقعی کلمه تنها میشدم :دی. بعد دیدن تلویزیون خودمون کم نشونش میده رفتن سی دی هاشو خریدن. دیگه از صبح تا شب من تنها شدم! :دی
تشکر. خیلی چیز مزخرفیه. اصلاً چیزی از دست ندادی از نظر من که تا حالا نگاه نکردی.
هنوز هم روی این کره خاکی موجودی به نام انسان یافت می شود
بله
کی ادب رو رعایت نکرده؟
کی قضاوت کرده؟
کی چی کرده؟
اینهمه آدم!
اینجا مجالی برای بهبود نیست. امیدی به تغییر نیست
مخالفم. هر چند که نه خیلی، ولی کمی مخالفم
اینجارو نگاه کن کی برگشته!
پسر زنده ی ما!
نباید جشن بگیریم برگشتنتو؟
سلام سلام!
:دی
اگه خواستین جشن بگیرین اشکالی نداره، منم دعوت کنید فقط :دی
:)