باور و حقیقت که یه چیز نیستند ولی اگه حتی چیزی حقیقت داشته باشه تا باورش نکنید انگار اصلا وجودی نداره که حقیقت باشه. ( اون جمله رو با این دید نوشتم حالا درست یا غلط نمی دونم.) مرد تحقیق هم که اصلا نمی شناسم ؛)
هوم، بلی با چیزی شبیه به این موافقم. به نظر من آنچه که کسی نمیداند هست، نیست. یا در واقع، دیگران از ما آگاهاند پس هستیم. (بحثی مفصّل در این رابطه با دوستم داشتم که منجر شده به یه مطلب طول و درازدار که هنوز هم حوصله نکردم تا تهش رو بنویسم.) منم نمیشناسم :دی
زیبا مثل قبلی ها
:) متشکرم
نیاید بهتر است!
میگن از اونایی که میان یکی راضیم از اونایی که نمیان صدتا !!!
هاین؟ نشنیده بگیر!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
خیلی قشنگ بود.
عجب!!!
اگه گفته میاد میاد
اوهوم
کاش باور نمی کردم تا حقیقت ها ساخته نمی شدند.
خیلی قشنگ بود
شاید باور و حقیقت یک چیز نباشند! و شاید هم حقایق، باورها را بسازند. امّا کو مردِ تحقیق؟
مرسی :)
دیروز نی های کنار جاده جوانه زده بودند اما تو نیامدی و من هنوز تو را باور دارم
اوهوم، اینم یه پایانیه.
احتمالا طرف نیومد چون گفته بود وقت "گل" نی
نه وقت جوانه نی
هوم، البتّه شایدم اومد.
باور و حقیقت که یه چیز نیستند ولی اگه حتی چیزی حقیقت داشته باشه تا باورش نکنید انگار اصلا وجودی نداره که حقیقت باشه. ( اون جمله رو با این دید نوشتم حالا درست یا غلط نمی دونم.)
مرد تحقیق هم که اصلا نمی شناسم ؛)
هوم، بلی با چیزی شبیه به این موافقم. به نظر من آنچه که کسی نمیداند هست، نیست. یا در واقع، دیگران از ما آگاهاند پس هستیم.
(بحثی مفصّل در این رابطه با دوستم داشتم که منجر شده به یه مطلب طول و درازدار که هنوز هم حوصله نکردم تا تهش رو بنویسم.)
منم نمیشناسم :دی
پس در این صورت از نوشته شدن، تایپ شدن، پست شدنش به شدت استقبال می کنم :دی
:دی
در اوّلین فرصت.
همه به همین باورا زنده ایم... وای به روزی که از هم پاشیده بشن!
هوم، موافقم.
و تو نیامدی، بی وفا...
نیامدم؟