پیشنوشت: این نوشته منحصرا برای اون آقای محترمه.
من متاسفانه اصلا آدم اهل مطالعهای نیستم. به هیچ وجه هم از این که توی جنگ جهانی هیتلر چی کار کرده یا رومل کی بوده یا آبوهر چی بوده اطلاعی ندارم. تا به حال هیچ کتابی در رابطه با تئوسوفیستهای پیمان عقاد نخوندم و تا به حال اسمی از اورژونیکیدزه نشنیدم.
هیچ هم نمیدونم که مقصود شما از اون حرفی که به من زدی چی بود. فقط دوست دارم بدونی که ممکنه بعضی آدما باشن که شاید بیشتر از من مطالعه داشته باشن و مثلا بدونن که اگه رومل نبود هیتلر به جایی نمیرسید یا مثلا اینکه اگه نازیها آبوهر رو نداشتن شاید جنگ توی سال اول تموم میشد و هرگز فرانسه سقوط نمیکرد و تئوسوفیستها در واقع اولین الهامبخشهای هیتلر بودن برای تشکیل حزب نازی و یا مثلا اینکه نیروهای تمام ادارات جاسوسی دنیا تا 1985 سعی میکردن بفهمن ناو اورژونیکیدزه چه شکلی طراحی شده.
به هر حال، از این که از فضایل خودتون در اختیار بندهٔ حقیر گذاشتین و به من و بقیه نشون دادین که شاید اون موهایی که پشت گوشمون در اومده در واقع نوعی مخمل مشکی رنگ باشه بسیار سپاسگزارم. حتما در برنامههای آتی هم از حضور شما مستفیض میشیم.
پسنوشت:
در اینجا میخوام گلایه کنم از اون دوست عزیزی که آدرس اینجا رو به همکلاسیهای سابق ما داد و توان زدن خیلی از حرفا رو از ما گرفت. اگه شرایط به همین نحو ادامه پیدا بکنه «یک موجود زنده» مثل قبلیهاش بسته خواهد شد.
سلام
پس چرا نوشته های اون آقای محترم اینجا نیس ؟ دوس داشتم می خوندمشون و شاید کمی در مورد این آدما که نوشتین ؛ باهاش می بحثیدم . اتفاقا من دو سه جمله ای درمورد این آدما که نوشتین خونده م . البت ... وقتی که جوونتر بودم . حالا دیگه حوصله این آدما رو ندارم . ولی بحث درموردشون می تونه کمی آموزنده باشه .
بیاین نیمه پر لیوان رو ببینیم . شاید اون آقاهه ی محترم می خواسته تبلیغ کتابی چیزی رو بکنه . شایدم یه کمونیستی چیزی بوده ! البت ... اگه حرفاش بود می فهمیدم منظورش چی بوده !
چرا حرفاش نیس ؟
خب ایشون حرفاشون مکتوب نبود. وگرنه میذاشتم که کاملا فیض ببرین.
اوا راستی اول شدم بعد یه عمری !!!!
به خودم تبریک میگم !
موفق باشید .
:) تبریک
ها؟؟؟
ها نداره که :دی
جریان این آقای محترم چیه؟
ایشون یه بندهٔ خدایی بودن داشتن برا ما سخنرانی میکردن.
به این دلیل که این برای آقایی به ظاهر محترم است و بنده به شخصه خانمی کاملا متشخص و محترم هستم که ..
خوشبختانه یا بدبختانه از فلسفه ، تاریخ و مکاتب اصلا سر در نمیارم ، از دادن نظر معذورم.
و اینکه به دلایلی که خود بهتر از من دانی، حالمان دو برابر گرفته شده است، اساسی.
ظاهرشون که خیلی محترم بود.
من یه کامنت فوقا العاده طولانی نوشتم!کامپیوتر وسطاش خود به خود ری استارت کرد!!!مامااااااان!
1.به خدا من آدرس اینجا رو به کسی ندادم!من روزه ام در حال حاضر و طبعا سوگند دروغ روزه رو باطل میکنه ..من فقط یکبار در عمرم آدرس یه جایی رو به کسی دادم که بعدشم مثل ***** پشیمون شدم و عذرخواهی هم نمودم خلاصه با مخم رفتم تو صفحه وبلاگ!
2.اصولا چرا آدمهایی که مطالعشون زیاده میگن مطالعشون کمه؟!البته میدونم این نوشته کلا با آرایه ی کنایه نوشته شده بود ولی کلا میگم!
3.کتاب انشتین و شاعر نوشته ی ویلیام هرمان رو اگه فرصت شد بخونید ..داخلش یه سری مطالب جالب از جنگ جهانی دومه و اصولا واکنش دانشمند های اون وقت در قبال اون...کلا خیلیییی جالبه
4.خوبه که " من" گم بشه! کلا هیچ دعایی به اندازه ی خلصنا من النار برام جالب نیست! النار اینجا یعنی همه ی اون هجران ها ،کج رفتنها، گم شدن ها ....
5.مختصات جغرافیایی نویسنده ی وبلاگ لو رفت!
6.چت ؟! به جز در زمان خاص و با افراد خاص دوستش ندارم ...برای همین نسبت به نصف اد لیستام همیشه اینویز هستم ..ولی کلا معتقدم ضررهاش بیشتر از سودهاشه و به جز در موارد خاص آدمو به مشکل میندازه!
7.نمیدونم وقتی مطلبی رو نصفه فارسی میذارید دوست ندارید بقیه متوجه بشن و مخاطب خاص داره یا نه ..برای همین میمونم که بخونمش یا نخونمش!اصولا هم چون به زبان عربی( و هر زبان دیگه ای به جز روسی و ژاپنی و کره ای و چینی و هنگ کنگی!) به شدت علاقه مندم ناخوداگاهانه! میخونمش!اگه مخاطب خاص داره بگید پلیز که نخونم... اصولا من هم دوست را شی ء اتخاذ نمیکنم و معتقدم اگه این کارو نکنم خدا هم مکانی، وقتی که نمیدانم دستم را میگیرد و خطایم را می یسبحاند!!!!!!
8.بارها حس سقوط که نه هبوط ،حس زمین خوردن ،حس با خنجر دوستان پاره پاره شدن پاک ترین قسمت روح را تجربه کردم..بارها دلم خواسته زمین باز شود و من برای همیشه درون آن بخوابم!بارها در جواب گل ، خار دریافت کردم ولی معتقد شدم رسم زمانه این است و فریاد اعتراض براوردن بی فایده!
9.اصولا یکی از بهترین ترانه هایی که شهرام ناظری خونده و یکی از بهترین شعرهای سعدی همینه
من مانده ام مهجور از او درمانده و رنجور از او گویی که نیشی دور از او بر استخوانم می رود
10.اصولا خدا رو شکر کنید که برای کلاس درس به دانشگاه تشریف می برید نه بیمارستان!
وقتی دانشگاه خوبی کسی با کمک خدا قبول می شود یعنی خدا می خواهد که ان فرد به جاهای بالا بالای علمی برسد!لهذا غر غر جایز نیست!!
11.رهــیــنُ الانـــسِ ذهــبـانٌ و کــلُّ زَهــرَةٍ یـابس
خوشا آن گل که در آغوش برگش شبنمی دارد
دریـغــا حســرتـا امـشــب پــدر از عــالمـم رفــتــه
خـوشـا آن کـس که در عالم بسانش همدمی دارد
این دوتا خیلی قشنگ بود ولی کلا شعرش خیلی قشنگ تر از یه سری شعرای دیگتون بود
فکر کنم این کامنت خیلیییییی طولانی باشه!
یا علی
سلام
دلم برای کامنتتون و خودتون سوخت.
1. من می دونم شما نبودین،پس الکی قسم نخورین.
2. هر کسی در یه سری زمینه مطالعه داره و در زمینه های دیگه مطالعهش کمه.
3. خوندم :دی
4. خوبه که گم بشه. ولی واقعا گم می شه یا دو روز دیگه بر می گرده؟
5. سکوت میکنم :دی
6. منم.
7. نه هدف این نیست. هدف اینه که اگه کسی واقعا نره توی نخش پیداش نکنه. تازه معمولا اگه هم پیداش کنه به جز معنای لفظی اون چیزی رو نمیفهمه.
8. سقوط بسیار بده.
9. موافقم.
10. خب اینم حرفیه.
11. خودم هم اون بیت اول رو دوست میداشتم. البته کلا اون شعر رو فقط قسمتهاییش رو گذاشتم که خودم دوست میداشتم :دی
کامنتتون به طول غیبتتون بود :دی
علی یارتون
اون آپ بالایی تون رو پاک کردین ؟
البت ... منم خوشم نمیاد آدرس وببلاگم رو به همکلاسی ها یا همکارهام بدم . بهتون حق میدم
بله
me too
اااا..من آپ بالایی رو نخوندم







به به..اینجاس که میلاد یه ذره عصبانی و دلخور می شود
بیــــــــــــــــــــخود..این وبلاگ و نمی بندی ها...
من نمی ذارم
فعلا!
ها خب بنا به دلایلی پاک گردید.
فعلا که نبستم. اگه بستم خبرت میکنم :دی