بسـوز ای آسمـــان در غم که دل امشـب غمی دارد
که ایـن سیـنـه سـراسـر آتـش اسـت و عالمی دارد
دریـغــا حســرتـا امـشــب پــدر از عــالمـم رفــتــه
خـوشـا آن کـس که در عالم بسانش همدمی دارد
خـــدای نـخلهــای کـوفـه را امشـب نمیبینم
جـهان بـی او عجـب احساس گنگ و مبهمی دارد
عـجـب دارم، خـدا روی زمـیـن ره مـیرود آخر؟
و یــا آخـر مـگـر او هـیـبـتـی چــون آدمی دارد؟
بگو ای جان که صبحم را چگونه سر کنم تا شب
که عـالـم بـعـد از او مـعـنـا و مـفـهـوم کمی دارد
رهــیــنُ الانـــسِ ذهــبـانٌ و کــلُّ زَهــرَةٍ یـابس
[۱]
خوشا آن گل که در آغوش برگش شبنمی دارد
کســی گـم کـردهام امشـب در این آبادی ویران
نــوای نـایـم از سـوگـش عجب زیر و بمی دارد
ببار ای آسمان شاید که اشکـت مـرهـمـی بـاشـد
صـبـا از ســایـۀ نـخـلـش امـیـد مــرهـمــی دارد
پسنوشت:
۱- آن که ما با او انس و الفت یافته بودیم می رود و با رفتنش تمامی گل ها پژمرده می شوند.
۲- یکی از دوستان گویا از من کمی دلگیر شده دیشب، اگه اینجا رو میخونه همینجا ازش معذرتخواهی میکنم.
علی را چه بنامم
علی را چه بخوانم
علی گر که خدا نیست
ولیکن ز خدا نیز
جدا نیست
شاعری سنی مذهب درباره ی حضرت امیر چیزی گفته است ما که شیعه ی آن حضرت هستیم ، آن حضرت را در نظرمان اینقدر بلند و بزرگ نمی بینیم ، که این شاعر سنی دیده است :
علی به معنای بلند است و این شاعر در وصف حضرت گفته است :
« یا علی تو بالای مفهوم بلندی هستی !»
بله یعنی ما هر چه از مفهوم بلندی می فهمیم و در تصورمان می گنجد حضرت امیر در بلندای آن مفهوم ایستاده است .
از همه ی دوستان التماس دعای خیر در این شب عزیز دارم
ما هم از شما التماس دعا داریم
اینها همون ابیات حذف شده هستن؟
پ.ن اولتون: کی داره میره؟ شما که گفتین خونواده تازه امروز میان!
نچ. این یک شعر دیگه بید.
پ. ن. اول ترجمهٔ مصرع عربی شعر بود.
سلام
به خوبا سر می زنی مگه ما بدا دل نداریم
لینکمون هم که نمی کنید
شب است و رهبرم رفته
نه راهی مانده
چراغم خاموش
اشکم در جوش
آه آتش قرمز پوش
برخیز و مرا در بر گیر
شاید که فرج آید
درد دل مظلومان را
....
:( لینکتون کردم. کلی هم عذاب وجدان گرفتم. :(
بعد هم اینکه نظر نمیذارم به این معنا نیست که نمیخونم شعراتونو.
ولی از این به بعد حتما حضورم رو اعلام میکنم :دی
سلام میلاد خان.
بالاخره آپ کردم!
برو حتما ببین!
در مورد این آپت هم ، نه آپ قبلیت اول می گم:
قشنگ بود!:دی
حالا این آپت:
از این آپ های مناسبتیه که من خوشم نمیاد ازش!چیزی که گذشته رو نباید تکرارش کرد!باید بهش احترام گذاشت!
سلام امیر حسین جون! آره الان میآم میبینم.
مرسی.
من به نظرم امّا باید یه شکلی احتراممون رو نشون بدیم. نه؟
وای ! من از این جاهاش خوشم اومد :
بسـوز ای آسمـــان در غم که دل امشـب غمی دارد
که ایـن سیـنـه سـراسـر آتـش اسـت و عالمی دارد
و :
جـهان بـی او عجـب احساس گنگ و مبهمی دارد
و :
بگو ای جان که صبحم را چگونه سر کنم تا شب
که عـالـم بـعـد از او مـعـنـا و مـفـهـوم کمی دارد
و :
کســی گـم کـردهام امشـب در این آبادی ویران
نــوای نـایـم از سـوگـش عجب زیر و بمی دارد
ببار ای آسمان شاید که اشکـت مـرهـمـی بـاشـد
صـبـا از ســایـۀ نـخـلـش امـیـد مــرهـمــی دارد
گمونم ؛ تقریبا شد همش
:دی
شما کلا زیادی منو و شعرامو شرمنده میکنید
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید
برای مرگ علی دست بر دعا ببرید
نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا
بر آن مریض خرابه نشین دوا ببرید
اگر بناست تسلّی دهید قلب مرا
برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید
سلام گرم مرا در خرابه ها، دل شب
بر آن یتیمی خوابیده بی غذا ببرید
فراق دوست ز تیغ عدو برنده تر است
مرا به دیدنه زهرا و مصطفی ببرید
نشسته اند یتیمان به انتظار طعام
کمک کنید و مرا در خرابه ها ببرید
سلام من به شما ای فرشتگان خدا
به نزد فاطمه با خود مرا با خود شما ببرید
جنازه من مظلوم را چو مادرتان
شبانه، مخفی و تنها و بی صدا ببرید
تمام عمر چو میثم علی علی گویند
رخ نیاز به درگاه مرتضی ببرید
شعرش واقعا قشنگه و در وبلاگ شما اولین بار خوندمش. ممنون از نظرتون.
بازم نظرم پرید
بیت مورد علاقه ام رو هم این بار باید خودت بحدسی.
چطوریه که من باید بشینم معما حل کنم، تو یه حدس ساده نزنی
میلاد راستی هم این شعرت هم شعر قبلیتو بسی دوست میداشتم.خیلی باحال و پر احساس بودند.
جهان بی او عجب ... ؟
مرسی. خب اصولا شعر یعنی حس کردن. :دی
هر وقت اومدی درست و صریح گفتی کدوم بیت منم میام تاییدش میکنم
ها؟ :دی تلافی؟
خییلی خوب بود...واقعا عالی..بیست بیست!
برای ما هم یه همه دعا کن این شبا!
فعلا!
ها! این یکی دیگه سخت نبود؟
برای شما حتما حتما دعا میکنم خیالت راحت! فقط شرطش اینه که شمام حسابی دعا کنی ما رو!
خوب من دوست ندارم کسی رو شرمنده کنم ؛ پس پیشاپیش میگم شعر بعدی تون خیلی زشته
ولی خداییش اون شعری که جناب « همت » گذاشتن هم واقعا زیباست .
حیف که بلد نیستم خودم شعر بگم . ولی شعر خوندن رو بدم نمیاد که هیچ ؛ تازگیا خوشم هم اومده ! گمونم مخم تکون خورده !
من شعر ؟ یا للعجب !!!!!
برم یه کتاب طنز بخونم تا مخم دوباره نپوکیده
:دی
فعلا شعر جدیدی ندارم. اما با این اوصاف دیگه شعر نمیگم! :دی
شعر خوندن امریست بسیار پسندیده!
حالا کتاب طنز رو بخونید امّا حتما شعر رو هم داشته باشین توی برنامهتون :دی
پس چی فکر کردی؟؟؟
ها! خوشم اومد که با اولین سعی درست حدس زدم :دی
اگه حدس نمیزدی بهت شک میکردم خب
اینم حرفیست!
سلام
فکر می کردم بهتون گفته م که آپم . ولی انگار نگفتم !!!
خوب حالا میگم
من آپم !
نه نگفته بودین! خب الان میآم میبینم
قرار نیست بشناسی
بالینک دوستم پیدات کردم(نه دقیقا)
این یکی خیلی خوب بود
لذت بردم
اگه فضولی نیست
چن ساله تون است چن وقته شعر میگید!!
:) ممنونم. من الآن حدود ۹ ساله که شعر مینویسم. اینها از کارهای قدیمیترم هست که گذاشتم توی وبلاگ.