این‌جا

این‌جا، امکان تحصیل علم برای همه به طور یک‌سان فراهم است. این‌جا، دانشگاه‌ها در بالاترین سطح و مدارس دارای بهترین کیفیّت آموزشی هستند. این‌جا، همه با هم برابرند و عدالت اجتماعی، تعیین کننده‌ی همه چیز است.

این‌جا، سرعت اینترنت بسیار بالاست و انواع و اقسام فن‌آوری‌ها در دست‌رس عموم قرار دارد. این‌جا، همه‌ی وسایل روز دنیا را می‌توان به قیمت واقعی‌اش تهیّه کرد.

این‌جا، همه‌چیز ارزان است و هیچ پیرزنی شب‌ها با شکم گرسنه به خواب نمی‌رود. این‌جا، فراوانی و وفور نعمت است، و گاو مشدی حسن از لاغری نمی‌میرد. این‌جا، ماجرای مجید و بی‌پولی‌هایش، زندگی خیالی یک ماجراجوی داستانی‌است و هیچ پسری در بدو نوجوانی مجبور نمی‌شود برای خرید کتاب و دفتر توی حروف‌چینی کار کند. این‌جا، کودکان خیابانی، زائیده‌ی ذهن فیلم‌سازان تلویزیونی و نویسندگان است و هیچ کودک پابرهنه‌ای در چهارراه‌ها گدایی نمی‌کند.

این‌جا، انسان‌ها مسلمانی را به اعتلا رسانده‌اند و مودّت در قلوب ایشان موج می‌زند. این‌جا، هیچ‌کس سر دیگری کلاه نمی‌گذارد، برای کسی پاپوش درست نمی‌کند، کسی غیبت برادر دینی‌اش را نمی‌کند، و هیچ‌کس، هیچ‌وقت با شکم سیر سر با بالین نمی‌گذارد، حال آن‌که هم‌سایه‌گانش از گرسنگی خواب ندارند.

این‌جا، همان جایی‌است که از میان شهرهای کلانش می‌توان تا ته دشت و صحرا را دید و شب‌ها، ستارگان مثل خورشید در آسمان‌اش می‌درخشند و ترنّم گل‌هایش هوا را نموداری از بهشت می‌کند.

این‌جا، غریب در خیابان‌ها غریب نیست و مهمان، پشت درب‌های بسته نمی‌ماند. این‌جا، تمدّن معنی می‌شود و در شریان‌های ارتباطی شهرهایش، فرهنگ و آرامش طنین‌انداز است. این‌جا، هیچ‌کس به دیگری دشنام نمی‌دهد و نظم - به سفارش مولای این سرزمین، علی (ع) - سرلوحه‌ی زندگی هر فرد است.

این‌جا، در هیچ پس‌کوچه‌ای هیچ انسانی جسم خود را به خاطر یک لقمه نان شب نمی‌فروشد و هیچ دست‌فروشی، سوداگری مرگ نمی‌کند. این‌جا، جان انسان، عزیزتر از مال اوست، و دنیای‌اش، تنها مقدّمه‌ای است بر آخرتش.

این‌جا، همان مهد دلیران، خطّه‌ی شیران و بزرگ‌مردان و فیلسوفان، ایران است.

نسخه‌ی شنیداری