یک موجود زنده
یک موجود زنده

یک موجود زنده

مبارزه

برخیز قهرمان،

و انقلاب کن،

تا ادارات را تعطیل کنی،

و خاطرات حکومت پیشین را یک‌سره نابود.

برخیز قهرمان،

و انقلاب را جان ببخش،

تا تجربه‌های قدیمیان را،

از عداوت به دور بریزی،

و آن‌جا که هستی،

باقی بمانی ...

برای همه‌ی آن زمان‌ها که خواهد آمد.

برخیز قهرمان،

که خون تو زیر چکمه‌های دژخیمان ساری‌است،

برخیز و خروشی به پای کن،

که از طنین‌اش پایه‌های برج‌ها بلرزد،

و فروریزد حکومت این دژم‌پیشگان،

و به همراه‌اش هر آن‌چه که تا کنون ساخته‌ایم،

برخیز قهرمان،

و با قهرمانی‌ات، شعله‌های آتش را چنان افروخته کن،

که در آن هر آن‌چه هست بسوزد:

از ریش ستم‌گر

تا خوشه‌ی گندم‌ات.

برخیز ای قهرمان ...

نظرات 8 + ارسال نظر
همت شنبه 15 اسفند 1388 ساعت 10:46 ق.ظ http://heyatonline.blogfa.com

خیلی نگرانت بودم خوشحالم که سلامتی

متشکر!

همت یکشنبه 16 اسفند 1388 ساعت 12:18 ب.ظ http://heyatonline.blogfa.com

مدتهاست کهاز هیچ دوستی انتقاد نکردم(به خاطر برخوردی که با یکی از دوستان پیدا کردم و مطمئن شدم در حد انتقاد کردن نیستم)
اما فقط یک سوال:
چی شده که این موجود زنده دیگه رشد و نمو و تحرک نداره
و شاید هم من متوجه تحرکش نیستم

...

کوچولوترین ستاره سه‌شنبه 18 اسفند 1388 ساعت 12:04 ق.ظ http://kochiktarinsetare.persianblog.ir/

خوش حالیم که آپ کردین {گل}

ما نیز. و از خوش‌حال بودن‌تان خوش‌حالیم.

پروتی سه‌شنبه 18 اسفند 1388 ساعت 04:50 ق.ظ

سلام و دو صد سلام
برموجودزنده انشالله مجدد زنده شده
خوشحالم که اپ کردی خیلی وقته ازت خبری نیست

مرسی :) شرمنده.

همت سه‌شنبه 18 اسفند 1388 ساعت 10:15 ق.ظ http://heyatonline.blogfa.com

سلام
نمیخوام کلیشه ای حرف بزنم و از فواید تلخی های زندگی صحبت کنم ولی درمورد خودم و اکثر دوستانم تلخی باعث پیشرفت بوده
مصداقش رو در هنر و ادبیات و تجارت زیاد به چشم دیدم و در موقعیت شغلی خودم هم خیلی موثر بوده

تو معمولا (بجز این چند وقت اخیر) کاری که باید درمقابل سر زدن من انجام بدی رو خیلی خوب انجام میدی
و اون کاری نیست جز نوشتن

خیلی از مطالبت چیزهایی بوده که در ذهن خودم می گذشته ولی درحد و اندازه به تصویر کشیدنش نبودم
و چیز دیگه ای که منو جذب میکنه صادقانه بودن وغیر سفارشی بودن یک نوشته است

تلخ مینویسی خوب بنویس من خواننده اگر در شیرینی های تو سهیم بودم چرا نباید تلخی ها رو هم بچشم؟

متشکر از این همه لطف ...

molden سه‌شنبه 18 اسفند 1388 ساعت 01:33 ب.ظ

به هرحال مبارزه کردن بهتر از حرف زور شنیدنه و هرمبارزه ای بهایی داره. خوشه های گندم دوباره سبز میشن

بدون شک ... امّا زمین سوخته جای بازی کودکان نیست.

Kaka جمعه 13 فروردین 1389 ساعت 01:48 ق.ظ

فردا تی وی میاد یه اعتراف جدید می ذاره...بعد اونجا منم اون پشت وایسادم بعد می گم منو م.ن گول زد
م.ن بود که به ما یاد داد چجوری اتوبوس آتیش بزنیم اون بود که ما رو ترغیب می کرد

:دیییی!
منم انکار می کنم! بعد سر و ته آویزونم می کنن و اعتراف می کنم که خرگوشم

راوی پنج‌شنبه 3 تیر 1389 ساعت 03:44 ب.ظ

یعنی الان این زمین سوخته نیست ؟
چیزی از مزارع ِ طلایی گندم مونده ؟
چیزی از شالیزار ها مونده ؟

تمام ِ زمین های این سرزمین ، جا پای چکمه های ستمگران را یادگار دارند...

صد در صد ... ولی شاید به جای انقلاب، باید تعقّل کرد.
این سرزمین خاک پای سعدی و مولانا و جامی و بیرونی و صدرا هم بوده است!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد